شهید اسفند ماه
دوشنبه, ۰۹ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۳
شهید ابوالفضل کرمعلی فرزند حسین در مورخه 3/12/64 در منطقه عملیاتی والفجر 8 به فیض عظیم شهادت نائل آمد.

به نام الله

پاسدار خون شهدا و با سلام و درود منجي عالم بشريت حضرت بقية­الله العظم حجة ابن الحسن امام زمان(عج) و نايب بزرگوارش حضرت امام خميني و قائم مقام رهبري آيت­الله منتظري و تمام جانبازان و مجروحين انقلاب و خانوادة معظم آنها و تمام بندگان اسلام زندگي نامة برادر شهيد ابوالفضل كرمعلي را آغاز مي­كنيم.

شهيد ابوالفضل كرمعلي در سن پنج سالگي پدر خود را از دست داد. پدري كه عمر خود را به عشق به خدا و مجالس ابا عبدالله گذراند و در سال 1342 به حمايت از رهبري امام خميني بر عليه رژيم ستم شاهي قيام كردند و يكي از ماشين­هاي ارتشي (جيپ) را آتش زدند و مأمورين او را تعقيب كردند و با او برخورد كردند و سر نيزه­اي به دست او اصابت كرد و مجروح ولی از دست آنها فرار كرد.

شهيد كرمعلي در سن هفت سالگي به مدرسه رفت و چون فكر  او آزاد نبود و هميشه به ياد رهبرش بود به سختي درسش را مي­خواند و پس از تلاش و استقامت تا كلاس پنجم درس را خواند و سپس براي مغازة نانوايي و بعد قصّاب در نظر گرفته شد و چند مدتي هم مشغول به اين كار بود تا به سن 15 سالگي رسيد كه شغل گچكاري را براي خود انتخاب كرد و استاد انقلابي اش او را براي آموزش نظامي برد.

نامبرده قبل از آموزش به پادگان حمزه تهران آموزش­هاي مقدماتي را در قم ديد و چند مدّتي در ستاد ناحيه سه و مدّتي هم در پايگاه شهيد بهشتي مشغول فعاليت و نگهباني بود و در اين مدت و تا قبل از اين كه مزد و يا حقوق از دسترنج خود بدست اورد سرپرستي او به عهدة دايي نامبرده بود و خرج او هم زحمت­ها و بافتن قالي توسط مادر شهيد تأمين مي­شد تا اينكه برادر بزرگترش محمد كرمعلي به سن 18 سالگي رسيد و به خدمت اعزام شد و همچنين برادر ديگرش تقي كرمعلي به سن 18 سالگي رسيد پس از مدتي نامبرده خود را معرفي كرد براي خدمت زير پرچم و او را اعزام كردند و پس از دو ماه از نامبرده معاينه به عمل آمد و معاف شد. به محض اينكه كارت معافي را گرفت به قم بازگشت و چند روزي نگذشت كه از قم نيروهاي رزمنده عازم جبهه مي­خواستند بشوند كه تقي كرمعلي خود را به آن كاروان رساند و او راهی جبهه­ها شد. پس از مدتي در جبهه كه دومين بار بود به وسيلة خمپاره دشمن در پاسگاه حسينيه زيد دو پاي خود را از دست داد و سخت مجروح شد كه پس از چند ماه جراحت وي خوب شد و از تهران به قم آمدند و بعد شهيد ابوالفضل كرمعلي براي انتقام­گيري و همچنين بر خود وظيفه دانست برای پيروي از رهبرش براي بار دوّم به جبهه­ها اعزام شد. ناگفته نماند بار اوّل در جبهه­هاي كردستان سه ماه مأموريت خود را به پايان رساند و در مرتبة دوّم در جبهه­هاي جنوب و خلاصه در عمليات والفجر هشت پس از فعاليت­هاي چشمگيري كه در قسمت امدادگري كار مي­كرد كه تمام دوستان از برخورد وي و داشتن روحيه از نامبرده تعريف مي­كردند.

از خصوصيات مهمّي كه مي­توان از او نام برد در نامه­هايي كه براي اقوام مي­دادند هميشه صحبت از اين می کردندكه جاي ما بسيار خوب است و هيچ گونه ناراحتي و سختي نداريم. خيال شما راحت باشد. 

شهيد كرمعلي بسيار علاقة خاصي به مادرش داشت و يك لحظه از او جدا نمي­شد و نمي­گذاشت كه مادرش به سختي زندگي كند. مقدار پولي كه به دستش مي­رسيد به مادرش تحويل مي­داد با وجودي كه علاقة بسيار به خانواده­اش به خصوص خواهرش داشت لذا محبت زيادي نسبت به ايشان داشت ولي همة اينها در مقابل دين خدا و پيروي از امامش و خود را آماده نبرد با دشمنان اسلام مي­كرد و به محض آن كه صداي سوت قطار را مي­شنيد بدنش مي­لرزيد در منزل و عجيب ناراحت مي­شد كه چرا من در جمع رزمندگان نيستم.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده