حیدر بیدر نامنی
علی جانم ان شاالله مرا می بخشی چون برایت سخت شده با زیاد بودن کارها خانه ان شاالله خداوند این فداکاری شما را در اخرت عوضی می دهد و پیش خدا و پیامبر و امامان و حضرت فاطمه (ع) رو سفید می باشد.
به گزارش نوید شاهد گلستان: «شهید حیدر بیدرنامنی»، یکم فروردین 1332، در روستای نامن از توابع شهرستان کردکوی دیده به جهان گشود. پدرش «علی بابا فوت1333» و مادرش «زبیده»، نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند شهرداری بود. سال 1355 ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سوم دی 1366، با سمت راننده ذر جاده هفت تپه اندیمشک دچار سانحه رانندگی شد و بر اثر شکستگی جمجمه و عوارض ناشی از آن به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده روستای روشن آباد تابعه شهرستان واقع است. او را علی نیز می نامیدند.

نامه شهید بسیجی حیدر نامنی
بسمه تعالی 
خدمت مادرم عزیزم بنی گوارم سلام علیکم 
امیدوارم سلام گرم و صمیمانه مرا که از ته قلبم از خوزستان و از سنگها و کوههای بلند پر برف جاده ها به سویت روان کنند. مورد لطف و عنایت خود بگردانی. ملالی ندارم جز سوای دوری شما که انشاالله با رسیدن این نامه دیوارها تازه می شود.

 هرگاه از احوالات پسر حقیر خود را بخواهی بد نیستم،  به دعاگویی وجود شریف شما نسب و روز مشغول میباشم. مادرجان حال و جای ما خیلی خوب است و ناراحت من نباشید که دعا شما بدرقه ما هست. مادر جان بچه ها را تا آمدن من خوب نگهداری کنید. 

علی جانم ان شاالله مرا می بخشی چون برایت سخت شده با زیاد بودن کارها خانه ان شاالله خداوند این فداکاری شما را در اخرت عوضی می دهد و پیش خدا و پیامبر و امامان و حضرت فاطمه (ع) رو سفید می باشد. خدمت علی عزیزم سلام میرسانم.

خدمت روح الله سلام می رسانم و پسر جانم اگر می خواهی من تورا دوست داشته باشم شیطانی نکنید و هر وقت از مدرسه آمدید درس را بخوانید و مشق را بنویسید.

خدمت حدیثه خانم سلام می رسانم دخترم تو را سفارشی نمی کنم. درس بخوان و مشق بنویس که انشاالله با معدل خوب قبول بشوید.

 خدمت اسلام آقا سلام می رسانم. اسلام جان بتو سفارش می کنم که لباس خود را کثیف نکنید چون دست مادرت درد می کند و نمی تواند رخت بشوید.

 خدمت کلثوم خانم سلام می رسانم کلثوم جونم جان جان جونم از من قهر کردی ولی من ترا دوست دارم و از تو قهر نیستم و ترا بوسه می زنم. دختر جانم خیلی شلوغ نکنی خوب آفرین دخترم. خوب دیگه مزاحمت شما نمی شودم.

برای میر حسین موسوی با خانواده دعا و سلام می رسانم برای مرادیان و پیشکو و آخوندی و محمد رجاپور یا میر درویش و اردکان و جهان تیغ و قومی و دربان و صادقی و مسلم پور و دیگر دوستان و فامیلان با خانواده دعا و سلام میرسانم برای سید حسین حسینی و حسن جهان تیغ و نصرالله ابراهیمی و دائی با خانواده و دیگر یاران خوب من با خانواده دعا و سلام میرسانم برای برادر شعبان و میرزابابا و علی و رمضان وبابا قلی و مراد و نادعلی و حاج حسین و حاجر و یحیی و دیگر فامیلان با خانواده دعا و سلام میرسانم و عروس خانم دعا و سلام میرسانم خدانگهدار شما
خدا حافظ  
منبع: معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید گلستان/ پرونده فرهنگی شهدا

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده