خواهر شهید «حسین اخلاصی زنگنه» در بیان خاطراتی می گوید: برادرم قبل از عملیات مسلم ابن عقیل گفت: من از خداوند می خواهم در این عملیات جسمم توسط گلوله دشمن سوراخ شود و در بیابان بماند تا روز قیامت روسفید باشم.
«مرضیه رحیمی» یکی از شهروندان کرمانشاهی که به هنگام بمباران هوایی دشمن بعثی در جنگ تحمیلی به درجه جانبازی می رسد، می گوید: همسرم راننده تانکر شرکت نفت بود و در آن زمان به جبهه اعزام شده بود به همراه سه دختر و یک پسرم در کرمانشاه زندگی می کردیم روز حادثه را هرگز فراموش نمی کنم پنجم خرداد ماه سال ۱۳۶۴ بود و این روز ناتوانی دشمن روایت می کرد.
همسر شهید مدافع حرم«مهدی نوروزی»، در بیان خاطراتی از شهید می گوید: آقامهدی همیشه به بنده میگفت که سفر زیارتی امام حسین(ع) را هیچ وقت و تحت هیچ شرایطی ترک نکن! حتی اگر شده فرش خانهات را بفروش و مقدمات سفر کربلا را مهیا کن.
شهید «عبدالرضا شهبازیان» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: بر شما برادران عزیزم و دوستان مهربانم سفارشی دارم و این گفته عزیز دوستم شهید نیز بود یک لحظه از امام جدا نشوید و اختلاف سلیقه هایتان بینتان تفرقه نیندازد همچون سابق با هم کوشا و یاور امام باشید.
آزاده کرمانشاهی در بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس، می گوید: با ایمان و توکل به خدا، به خاطر آبرو و شرف سرزمین مان آن وضعیت سخت را تحمل می کردیم و این از وظیفه انسانی و عشق مان به مهین عزیزمان بود که در برابر دشمنان مقاوم و استوار باشیم و علیه آنها بجنگیم.
«عبداله فقیهی» یکی از آزاده و جانبازان استان کرمانشاه است که در تاریخ 23 خرداد 1363 در منطقه بمو به اسارت دشمن در می آید و پس از 6 ماه بدون اینکه اطلاع داشته باشد به او می گویند به خاطر ولادت حضرت محمد (ص) آزاد می شوید. همین که به وطن برمی گردد 5 روز در خانه می ماند و دوباره راهی جبهه می شود.