شهید محمود شاهدی معاون گردان امام سجاد (ع)
شهید محمود شاهدی در تاریخ یازدهم آبان ماه سال 42 در شهر قم محل امامزاده ابراهیم در خانوده ای متوسط دیده به جهان گشود. در شش سالگی به کلاس قرآن رفت و قرائت قرآن را آموخت. سال 54 بود که دوره ابتدائی را به پایان رساند و چون علاقه خاصی به تحصیل علوم دینی داشت در مدرسه آیت الله گلپایگانی به تحصیل علوم دینی مشغول شد.
با اوج گیری انقلاب در سال 57 همراه دیگر طلاب و مبارزین علیه رژیم طاغوت، در سخنرانی ها و مجالس و راهپیمائی های علیه رژیم فعالانه شرکت داشت. با پیروزی انقلاب و تاسیس کمیته های انقلاب او وارد کمیته شد که از طرف کمیته حفاظت بیت آیت الله گلپایگانی به او محول شد. پس از مدت کوتاهی سپاه پاسداران تشکیل شد که او نیز وارد سپاه شد. پس از پایان دوره آموزشی به خدمت در سپاه مشغول شد که تمام ماموریت های محوله را از دل و جان انجام می داد. پس از چندی ماموریت، خدمت و پاسداری در بیت امام در جماران به عهده ایشان و تنی چند از دوستان دیگرش گذاشته شد. با شروع جنگ تحمیلی از طرف سپاه به جبهه اعزام شد. بعد از پایان ماموریت به قم آمد و مجددا داوطلبانه به جبهه کوت شیخ در خونین شهر رفت. با شروع عملیات شکستن محاصره آبادان در تاریخ 5/7/62 او نیز در این عملیات شرکت داشت که جراحتی جزئی نیز داشت به قم آمد که اطلاع یافت حمله دیگری در دست انجام است که او نیز ماموریت شرکت در این حمله را که عملیات پیروزمندانه فتح المبین بود، دریافت کرد و در حمله شرکت جست که در این حمله نیز فعالانه شرکت داشت. در عملیات بیت المقدس نیز شرکت داشت. سپس به شهرستان سقز اعزام گردید. پس از چندی به مکه مکرمه مشرف شد. پس از بازگشت از سفر حج به رهسپار کربلای جنوب گردید. پس از بازگشت از جبهه جنوب با فعالیت زیادی که کرد، ماموریت برای جبهه های غرب گرفت و جزء گردان علی ابن جعفر گردید و بالاخره در روز جمعه 14/5/62 برای حمله حرکت کردند و پس از گذشتن از ارتفاعات صعب العبور و کوه های مرتفع به مرکز عملیات رسیدند. چند ساعت از شروع عملیات والفجر 3 بیشتر نگذشته بود که در صبحگاه شنبه 15/5/62 در بالای ارتفاعات کله قندی پاسگاه حاجی عمران تیر دشمن اسلام بر لبهای تکبیر گویش خورد و در همین حال یک مین زیر پایش منفجر گردید که در همان موقع شهد شهادت نوشید و روح پاکش در سن بیست سالگی به ملکوت اعلاء پیوست.
بخشی از وصیتنامه شهید
((و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاهم عند ربهم یرزقون))
و مپندارید آنهایی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند.
سپاس و ستایش خدائی را که مرا به صراط مستقیم هدایت کرد و نور هدایتش را بر قلبم برافروخت و توفیق جهاد و فدا کردن هستی خود را در راه اقدسش نصیبم کرد، چنانکه بتوانم به خلوص نیت و قوت قلب و عزم جزم در راهی که عاشقانش بر صفی بی انتها آن را می پیمایند قدم بردارم و با مخلصان و متقیان کوی شهادت در راه خدا همراه گردم و صراطش را چنان بپیمایم که شایسته او می باشد. پروردگارا عاشقان و مشتاقان لقایت را بنگر که چگونه نور امید به دیدار تو دارند و در راه حراست از دینت جانبازی و جانفشانی می کنند. جسم و جان بی مقدارم آنچنان ارزشی ندارد که برای رضایت آن را فدا کنم.
درود فراوان بر پیامبران عظیم الشان از حضرت آدم (ع) تا حضرت خاتم الانبیاء حضرت محمد (ص). درود و سلام بر امامان معصوم که به دست این جنایتکاران تاریخ به شهادت رسیدند. سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران که با رهبری راهیانه خود زندگی دوباره به اسلام و امت اسلامی بخشید. درود و سلام بر شهدای به خون خفته انقلاب اسلامی که در راه تحقق یافتن مکتب اسلام خون پاک خود را نثار اسلام کردند. از کربلای خونین حسینی تا کربلای خونین امام خمینی. سلام بر سنگرهای گلگون خوزستان و کلیه جبهه های نبرد حق بر باطل که با یورش ملعونین زمان صدام و صدامیان و ابر قدرتها به خون نشسته است. خدایا طول عمر همراه با سلامتی به امام خمینی رهبر انقلاب عنایت و سایه اش را تا ظهور حضرت مهدی (ع) بر سر ما مستدام بدار.
خدایا رزمندگان اسلام را در کلیه جبهه های داخلی و خارجی پیروز و موفق بگردان. خدایا معلولین جنگ و انقلاب را شفای عاجل عنایت بفرما. خدای شهدای ما را با شهدای کربلا محشور بگردان. خدایا زیارت خانه خودت و 14 معصومت را نصیب ما بگردان. خدایا گناهان مارا ببخش و بیامرز و توفیق شهادت در راه خودت را نصیب ما بگردان. خدایا از گناهانی که کرده ام پشیمانم و به درگاه عزت و جلالت استغاثه می نمایم. ( یا رحمن و یا رحیم ).
استغفر الله الذی لا اله الاهو الحی القیوم الرحمن و الرحیم ذوالجلال و الاکرام و اتوب الیه.
