شهيد محمدقاسم سعادت اظهر
دوشنبه, ۰۸ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۹
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد قاسم سعادت اظهر فرزند علی قلی در سال 1340 در همدان دیده بر جهان گشود. این شهید، سرباز وظیفه ارتش جمهوری اسلامی ایران در تاریخ 20/6/60 در منطقه مریوان در هنگام گشت بر اثر اصابت گلوله از تفنگ خودش از ناحیه سر به فیض شهادت نائل و پیکر مطهر شهید طی مراسم با شکوهی در گلزار شیخان به خاک سپرده شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
اكنون كه وصيتنامه مرا باز كردهايد و مىخوانيد مىدانم كه چشمانتان اشكبار شده چون ذاتا در هر خانوادهاى موجود است كه وقتى فردى از خانوادهاش شهيد و يا با مرگ مادى از دنيا برود در لحظه اول غمگين مىشوند و سپس با صبر خداوندى استقامت مىكنند و مادر عزيز و گراميم سلام ممكن است وقتى كه شما اين نوشته را مىخوانيد من ديگر نباشم و از حالت مادى كه دارم خارج شده باشم چون براى يك مسلمان مرگى وجود ندارد و اين حالت تحولى بيش نيست اميدوارم زياد بىتابى نكنيد كه اينها از اجر شما مىكاهد انسان براى امتحان به دنيا آمده و فرزنددار شدن پس نوعى امتحان است كه در موقع لزوم آن را بايد پس دهيد وصيتم به پدر و مادر و خواهران و برادرانم و بقيه دوستانم و آشنايانم بعد از شهادتم اين است كه سياه نپوشيد و عزا نگيريد چون شب داماديم است و خوب مىدانيد كه قلب و روحم هميشه پيش معبودى بود كه از همه كس به او نزديكتر شدم و اين آرزوى من بود و مىخواهم كه شيرنى و نقل و ميوه بدهيد و افتخار كنيد كه براى اسلام و براى مردى به جهاد رفتم كه نايب صاحب الزمان (عج) است و براى حق و حقيقت مبارزه با كفار است چون خداوند گفته (ما من قطرة احب لله من قطرة دم فى سبيل الله) هيچ قطرهاى در مقياس حقيقت در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست و من مىخواهم كه با اين قطره خونى به عشق برسم كه راه خداست اميدوارم كه به من ناكام نگوييد چون در نهايت كام را گرفتم كه بهترين نعمتهاست مادرم كوه باش و مثل كوه استقامت كن و لحظهاى از نام و ياد خدا غافل مباش حال وقت آن رسيده است كه رسالت زينبوار خود را نشان دهى گريه نكن لبخند و خوشحال باش زيرا كه در راه هدف مقدسى گام برداشته و جان باختهام و قامتت را بلند گير و نداى الله اكبر خمينى رهبر سرده اى برادران عزيز پيوسته در راه اهداف اسلام كوشش كنيد و تمام فرامين امام را به جان و دل پذيرا باشيد و زمان زمان حسين است و ايام عاشورا اى خواهران عزيزم حجاب و عفت و پاكدامنى را سرلوحه زندگى خودتان قرار دهيد و هميشه فاطمهوار و زينب گونه زندگى و مبارزه كنيد پدر و مادر عزيزم همينطور كه خود مىدانيد من داوطلب به خدمت مقدس سربازى رفتم بعد از آموزش به سنندج رفتم و بعد از چند ماه داوطلب به مريوان رفتم و چند ماه داوطلب به مريوان رفتم و چند روز ديگر كه حمله قوچ سلطان در پيش بود در آن حمله شركت كردم و زخمى شدم و چند روزى در بيمارستان ماندم باز هم به خط مقدم رفته و بعد از 2 ماه داوطلب به گروه ضربت رفتم كه تا هر جا كه برادران ديگرم در فشار كفر صدامى قرار گرفتند با ديگر برادران به فريادشان برسيم چونكه نمىتوانستم مشاهده كنم هر روز عدهاى از بهترين جوانان ما كشته مىشوند و من به كارهاى روزمره مشغول باشم ميدانم كه از دست دادن من سايه سنگين باشد ولى غم از دست دادن اين همه شهيد چطور غم حسين (ع) بر فاطمه زهرا سنگين نبود مگر انها نبودن كه كشته شدند تا دين اسلام پا بر جا باشد من هم به نوبه خود از آقا و سرورم درس مبارزه و جهاد و درس شهادت را ياد گرفتم و من آموختم كه زندگى مادى نكبتبار است و نبايد منتظر باشم كه مرگ ما را فرا گيرد و بلكه ما بايد به سراغ مرگ برويم مگر انسان يك دفعه بيشتر مىميرد پس چه بهتر كه آن هم يك دفعه هم در راه خدا باشد خواهران و برادران عزيز اطاعت از فرامين رهبر انقلاب را واجب شرعى دانسته و دوستان او را دوست خود و دشمنان را دشمنان خود بداريد و با منافقين مبارزه كنيد بارى قبر من را در قم در بغل قبر شهيد عمويه عزيز قرار دهيد .
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
نظر شما