شهید محمدحسن شکروی
چهارشنبه, ۱۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۶
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمدحسن شکروی فرزند عباس در سال 1340 در شهر خون و قیام، قم دیده به جهان گشود. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شهید شکروی از طریق بسیج شهرستان قم به جبهه جنوب اعزام و در مورخه 6/6/61 در منطقه پاسگاه زید به علت اصابت ترکش به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر مطهرش طی مراسمی در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
شهید محمدحسن شکروی فرزند عباس در شهر قم در خانواده ای مذهبی متولد شد. او دوران کودکی را در تهران گذراند و نیز دوران تحصیل ابتدائی را در تهران بود تا اینکه در سال 1354 به قم آمده و دو سال راهنمائی را در قم خواند.
پس از تحصیل راهنمائی تصمیم به کار گرفت. او دو سال را در گچ کاری به کار مشغول شد. او در زمانی که ملت بپاخواسته ایران علیه رژیم منفور پهلوی قیام خود را به رهبری امام خمینی آغاز کردند در تظاهرات مردمی همراه و همپای امت حزب الله علیه رژیم مبارزه می کرد. او همیشه تا آنجا که می توانست با مردم بحث می کرد و آنها را با صحبتهای خود آگاه می کرد تا اینکه انقلاب با همت رهبر عزیزمان و ملت به پیروزی رسید.
شهید محمدحسن شکروی را می شود یکی از طرفداران شهید دکتر بهشتی و شهید رجائی و دیگر یاران امام نامبرد.
بعد از انقلاب شهید محمد حسن همچنان به شغل آزاد خود ادامه داد تا اینکه در سال 1361 برادرش علی به شهادت رسید. بعد از شهادت برادرش وظیفه خود می دانست و همیشه می گفت که من باید اسلحه برادرم را به دوش بگیرم تا به صدام و منافقین بفهمانم که اگر برادرم به شهادت رسید من جای او هستم تا قطره آخر خونم به اسلام که همیشه نیازمند خون بوده و هست کمک کنم و وظیفه هر مسلمانی در این برهه از زمان است که بنابر تکلیف شرعی خود لبیک به ندای حسین زمان خمینی بت شکن بگوید. تا اینکه در تاریخ 15/3/61 وارد بسیج سپاه پاسداران شد و ثبت نام برای جبهه های حق علیه باطل کرد تا اینکه در تاریخ 21 ماه مبارک رمضان برای تعلیم به مدت یک ماه به پادگان حمزه و پادگان امام حسن رفت و دوره های نظامی را آموزش دید و سرانجام در تاریخ 10/5/61 به جبهه اعزام شد و پس از ده روز که دلیرانه و با قامتی استوار همپای برادران سپاه و بسیج و ارتش به جنگ با صدام و صدامیان بعثی مشغول بود تا اینکه در روز 1/6/61 بر اثر اصابت ترکش خمپاره موجب مجروح شدن او از ناحیه قلب شد و در تهران در بیمارستان امیرالمومنین یک هفته به حالت بیهوشی بود و سرانجام در روز شنبه 6/6/61 دنیا را به امید دیدار معبود خود و با رسیدن به هدف خود که همان الله و درجه رفیع شهادت بود نائل آمد.
پس از تحصیل راهنمائی تصمیم به کار گرفت. او دو سال را در گچ کاری به کار مشغول شد. او در زمانی که ملت بپاخواسته ایران علیه رژیم منفور پهلوی قیام خود را به رهبری امام خمینی آغاز کردند در تظاهرات مردمی همراه و همپای امت حزب الله علیه رژیم مبارزه می کرد. او همیشه تا آنجا که می توانست با مردم بحث می کرد و آنها را با صحبتهای خود آگاه می کرد تا اینکه انقلاب با همت رهبر عزیزمان و ملت به پیروزی رسید.
شهید محمدحسن شکروی را می شود یکی از طرفداران شهید دکتر بهشتی و شهید رجائی و دیگر یاران امام نامبرد.
بعد از انقلاب شهید محمد حسن همچنان به شغل آزاد خود ادامه داد تا اینکه در سال 1361 برادرش علی به شهادت رسید. بعد از شهادت برادرش وظیفه خود می دانست و همیشه می گفت که من باید اسلحه برادرم را به دوش بگیرم تا به صدام و منافقین بفهمانم که اگر برادرم به شهادت رسید من جای او هستم تا قطره آخر خونم به اسلام که همیشه نیازمند خون بوده و هست کمک کنم و وظیفه هر مسلمانی در این برهه از زمان است که بنابر تکلیف شرعی خود لبیک به ندای حسین زمان خمینی بت شکن بگوید. تا اینکه در تاریخ 15/3/61 وارد بسیج سپاه پاسداران شد و ثبت نام برای جبهه های حق علیه باطل کرد تا اینکه در تاریخ 21 ماه مبارک رمضان برای تعلیم به مدت یک ماه به پادگان حمزه و پادگان امام حسن رفت و دوره های نظامی را آموزش دید و سرانجام در تاریخ 10/5/61 به جبهه اعزام شد و پس از ده روز که دلیرانه و با قامتی استوار همپای برادران سپاه و بسیج و ارتش به جنگ با صدام و صدامیان بعثی مشغول بود تا اینکه در روز 1/6/61 بر اثر اصابت ترکش خمپاره موجب مجروح شدن او از ناحیه قلب شد و در تهران در بیمارستان امیرالمومنین یک هفته به حالت بیهوشی بود و سرانجام در روز شنبه 6/6/61 دنیا را به امید دیدار معبود خود و با رسیدن به هدف خود که همان الله و درجه رفیع شهادت بود نائل آمد.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
نظر شما