شهید عباس اصغری ورزنه؛ شهید مهر ماه
خدمات شهید قبل از پیروزی انقلاب اسلامی: از آنجائیکه شهید عباس اصغری بسیار علاقه بدین مبین اسلام و به روحانیت اصیل مخصوصاً به امام امت داشت لذا پس از تحصیلات ابتدایی فعالیتهای خود را با تشکیل جلسات قرآن و عضو هیئت صاحب الزمان بود و در آغاز دوران انقلاب اسلامی از آن جا که ضمیری روشن و حقپذیر داشت و حقانیت این انقلاب را که از نهضت و انقلاب سرخ و خونین عاشورای حسینی سرچشمه گرفته بود با تمامی جان احساس و درک مینمودند لذا مشغول مبارزه با مظاهر طاغوت زمان گردید و جهت پیروزی انقلاب اسلامی شبانهروز بفعالیت و تلاش میپرداخت.
خدمات شهید بعد از پیروزی انقلاب: با توجه به اینکه ارادۀ خداوند قادر متعال تعلق گرفته بود که انقلاب اسلامی این امت فداکار با رهبری قاطع امام خمینی به پیروزی برسد و طاغوت سرنگون گردد و بحمد الله در 22 بهمن این پیروزی تحقق یافت.
و از آنجائیکه شهید عباس اصغری تمامی سعی و کوشش خویش را جهت استقرار حکومت عدل الهی و پیاده شدن احکام اسلام و قرآن در جامعه صرف مینمود و چون حس نموده بود که انقلاب اسلامی احتیاج به نیروهای فعال و از خود گذشته دارند جهت حفظ و حراست از حریم جمهوری اسلامی وارد مسجد محل شد و وارد تشکیلات بسیج گردیده و فعالیت خویش را شروع نموده و باز در این موقعها بود که جنگ کردستان و تجزیه طلبی آن استان را شروع کرده بودند چندین سفر به کردستان عزیمت نموده و ماهها با عوامل ضد انقلاب مبارزه کرد.
مبارزۀ شهید عباس اصغری در کردستان. از زبان برادر شهید «ابوالفضل اصغری»
یکی از اوصاف خوب و پسندیده انسان صبر و استقامت در مقابل حوادث روزگار است و این شهید دارای این اوصاف پسندیده بود در سال 60 که خود بنده «برادر شهید» در کردستان بودم ایشان «عباس اصغری» هم مشغول مبارزه با عوامل ضد انقلاب در کردستان بود یکی از روزها ایشان «عباس اصغری» تصمیم میگیرد به دیدارم در سنندج بیاید و ساعت چهار بعد از ظهر حرکت میکند گروهکهای کوموله او را شناسایی کرده و چون جاده از 5/3 تامین نداشته و ایشان راننده ماشین بوده اتومبیل این شهید را چپ میکنند و یک ساعت بعد خبر رسید به پایگاه ما من (برادر شهید) با تعدادی از دوستان به محل حادثه رفتیم ولی چون خواست خدا نبود برادرم با همراهان دیگر جان سالم بدر بردند.
حضور شهید عباس اصغری در عملیات کربلای 8: از زبان گروهی از برادران گردان سید الشهداء
لشکریان کفر یک پاتک سنگین را تدارک دیده بودند درگیری میان قوای کفر و لشکریان اسلام شدید شده بود پس از سرکوب پاتک تعدادی از برادران شهید یا مفقود شده بودند و از برادر «عباس اصغری» هم خبری نبود لذا بسیاری از برادران گردان پیش خود فکر میکنند ایشان هم جزء مفقودین است ولی ناگهان متوجه میشوند برادر شهید (عباس اصغری) با دو سه عدد مین بطرف نیروهای خودی میآید بچههای گردان خوشحال شده او را در آغوش میگیرند.
رویاهای شهید عباس اصغری از زبان مادرش: قبل از تولد مادر شهید در عالم خواب میبیند که اربعین آیت الله بروجردی است و مادر شهید برای تسلیت به خانواده آیت الله بروجردی به خانۀ ایشان میرود. وارد اتاق میشود مشاهده میکند دو جوان نورانی نشستهاند مادر شهید سلام میکند آن دو جوان جواب سلام ر میدهند و بعد میبیند قدم به قدم مشک خون گذاشتهاند. یک نفر گفت کسانی که برای تسلیت آمدهاند باید دست و پای خود را به خون مشک آغشته کند من هم «مادر شهید» دست خود را در مشک خون گذاشته و رو بطرف آسمان کردم وقتی از تعبیر خواب را از یک روحانی پرسیدم گفت برای خودتان خوب است.
سخن شهید در چند روز قبل از رفتن به جبهه به مادرش: مادرم اگر روزی از شهادتم باخبر شدی اوّل وضو بگیر و به مسجد برو و نماز را با جماعت بخوان و در میان دو نماز برای سلامتی امام و پیروزی نهایی رزمندگان اسلام دعا کن مادرم برایم گریه و زاری نکنید برای علی اکبر امام حسین گریه کن.