دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۳۲
مجموعه" ستارگان حرم کریمه" روایت سرداران و فرماندهان شهر مقدس قم است. این کتاب به قلم فائزه سعادتمند است و سرپرست نویسندگان زهره شریعتی است. این کتاب در پاییز 1393 انتشار یافته است.

بخشی از کتاب:

زندگی نامه شهید جعفر حیدریان:

وقتی بچه های قم را به خط کرد تا طومار ضد انقلاب غائله به پا کرده در کردستان را به هم بپیچد، همه می دانستند جگر شیر دارد که سفر عشق را به ماندن در شهر و خانه اش ترجیح می دهد. همان چند روز را جنگید و باشگاه افسران را از منافقین پس گرفت و به محاصره افتاد. در آن وانفسا که آب حیات رزمندگانن حبس شده در باشگاه، آب گندیده و خون آلود حوضچه ی حیاط افسران بود، جعفر، بی باک و با روحیه، روح و جسم رفقایش را تغذیه می کرد.

او پسر حاج غلامرضا، تعزیه خواهان اهل دل روستای فردو بود. مردی که مرید خمینی بود و پانزده خرداد 1342 با شنیدن خبر دستگیری امام، مردم آبادی را کفن پوش و شمشیر به دست راهی قم کرد. سه سال بعد، سایه پدر از سر پسر کم شد اما انگار همان تربیت هفت ساله کار خودش را کرده بود. جعفر، انقلابی بار آمد و تکلیف مدار. در اوج نوجوانی و جوانی اش، هم درس می خواند، هم در زرگری کار می کرد، هم به ورزش و فوتبالش می رسید، هم از جلسات سخنرانی علما بهره می برد. کنار تمام این ها، در صف اول مبارزین علیه طاغوت می دیدی اش؛ فکری و اجرایی. هم برای جوانان قم سخنرانی های روشنگرانه می کرد علیه رژیم و هم اعلامیه پخش می کرد و در تظاهرات حاضر بود. پس از پیروزی انقلاب، امام که آمد جزء محافظین ایشان در بهشت زهرا (ع) بود.

سپاه که تشکیل شد لباس فاخر پاسدار ی به تن کرد و تا دم آخر، مدافع حریم اسلام ماند. عملیات فتح المبین، تپه چشمه، ایستگاه آخر و آسمان اول شد برای جوان انقلابی مجاهد، جعفر حیدریان...

 

وصیت نامه شهید:

بسم الله الرحمن الرحیم

می خواهم به نمایندگی از طرف کلیه برادران مستقر در جبهه ی تپه چشمه ی دزفول چند کلامی سخن بگویم: مردم شهید پرور! روزی که امام عزیز ما فریاد خروشان بر سر شاه و اربابانش آمریکا و شوروی و انگلستان و اسرائیل فرود آورد و از نجف اشرف و پاریس، تا امروز ادامه یافت، همه ما متحدا هم پیمان شدیم تا با احیای اسلام و قرآن و سنت اهل بیت عصمت و طهارت، با تمام قدرت، با کفر جهانی به سر کردگی امپریا لیزم آمریکا بجنگیم و به دنیا ثابت کنیم که قدرت تسلیحاتی هر چقدر هم که زیاد باشد در برابر ایمان مردم مسلمان نمی تواند خودنمایی کند. مگر در پانزدهم خرداد 42 این پیمان با شرافت، توسط خون سرخ پانزده هزار شهید منعقد نشد؟ مگر در اوایل انقلاب سال 57 با اهدای خون سرخ شهید سید مصطفی حسینی به پیمان مان با امام جامه ی عمل نپوشاندیم؟ آیا می توانیم این همه عظمتی را که بدست آورده ایم با پیمان شکنی - خدای ناکرده - از دست بدهیم؟ هرگز! حتی اگر به ریختن خون همه ی افراد امت اسلامی منجر شود.

ما با دلی سرشار از عشق و ایمان باتمام قدرت در برابر تمام ابر جنایتکاران با تمام تسلیحات عظیم شان می ایستیم و به آیات قرآن که نمونه آن: (و نرید نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین) عینیت می بخشیم.

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده