زندگينامه شهيد علي اكبر عسگري؛ شهید آذر ماه
نامبرده در كودكي از نظر تحصيل بهره چنداني نبرد. يك تعداد بر اثر فقر فرهنگي و خفقاني كه رژيم به كشورحاكم نموده بود و يك تعدادي بر اثر فقر مادي خانواده بود. پس از ترك تحصيل نيز به كار مخصوصي اشتغال نيافت.
علي اكبر از كوچكي علاقه شديدي به ساختن و كشف نمودن وسايل داشت، هر موقع وسايل برقي و چرخي و غيره خراب مي شد درست مي كرد و مدتي حدود سه ماه به آموزشگاه براي آموختن سيم كشي رفت و پس از آن 19 دي پيش آمد. او هميشه در تظاهرات شركت فعال داشت. شعارهاي جديد تنظيم مي نمود و به مردم مي آموخت. كمتر تظاهرات يا راهپيمائي كه اكثراً در آنها درگيري با مامورين بود كه او شركت نكرده باشد. یک روز که حكومت نظامي بود و با دوستانش در نيروگاه بودند مامورين را به سنگ بستند وآنها بر روي مردم رگبار مي زدند. آري شهید در زمان انقلاب زحمات زيادي كشيد و كاملاً آشكار بود كه زندگي وي با سابق خيلي تغيير كرده است. يكبار در تظاهرات مامورين او را دنبال كرده بودند تا اينكه به خانه شان رسيده بود و باز هم به پشت بام رفتند و شعار مرگ بر شاه را فرياد كشيده بود كه مامورين در تاريكي شب ديوانه وار به اطراف و هوا شليك مي نمودند.
شهید عسگري كسي بود كه علاقه زيادي به رهبر انقلاب داشت و چنان عشقي به او مي ورزيد كه هميشه قبل از اينكه به سپاه پاسداران بيايد مي گفت: حاضرم دست به هركاري براي رضاي خدا و امام بزنم و بعضي وقتها مي گفت بايد اسلحه بدست بياوريم و به كوهها رفته و سپس در هر فرصت ضربه اي به رژيم بزنيم.
كه طولي نكشيد و انقلاب پيروز شد. پس از پيروزي انقلاب كار به خصوصي نداشت، در سياست روز فعالانه شركت داشت و در تمام راهپيمائي ها شركت مي نمود. در برنامه كردستان كه امام اعلام نمود ارتش ضد انقلاب را سركوب نمايد همانند ديگر اقشار بيدار و انقلابي مردم قم به حضور امام رسيدند كه براي سركوبي ضدانقلاب امام اذن جهاد بدهد و علاقه زيادي كه به حراست و پاسداري از جمهوري اسلامي و شهادت داشت سبب شد كه به سپاه پاسداران ثبت نام نمايد و پس از قبول شدن و ديدن آموزش در تاريخ 58/10/13 عضو سپاه شد و در سپاه هم كه بود از روحيه و اخلاق بسيارخوبي برخورداربود.