شهید محمد شکری؛ شیرینی راز و نیاز با خدا در دل تارکی شب
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام عليك يا اباعبدالله السلام عليك يا حسين شهيد
سلام عليكم اى فرزند محمد و على؛ ما داريم راه تو كه راه خدا است را ادامه مىدهيم تا قبر شش گوشهات كه در چنگال بعثيون است زيارت كنيم. اى حسين (ع) ما اين سلحشورى و از خود گذشتگى و ايثار و فداكارى و شهادت را از تو آموختهايم. تو درسى كه در عاشورا به ما دادى بزرگترين مكاتب شرعى نتوانستهاند آن درس تو را به پيروانشان بدهند.
اين چه شور و شوقى كه تو به پا كردى به طورى كه داماد را از حجله عروسى به سوى جبههها وا مىدارى كه حاضرند در گرماى سخت جبهه و سرماى طاقت فرسا در جبههها جوانمردانه بجنگند و دانشآموزان را از سر كلاسها به جبههها مىآورى تا در راه خدا بجنگند.
درست نمىدانم برايم روشن نيست كه چند وقتى بازگشت به فطرت اصيل خود كه همانا توجه ذات خداوند متعال و ذكر خداوند است آغاز كردهام. قبل از آن يك عمرى در گمراهى و در بطالت بوده است به طورى كه از ذكر خدا و توجه به او غافل بودم و توجه فقط به ماديات دنيا بوده است. چقدر از عمر خودم را به گناه گذراندم كه خجالت از ذكر آنها مىكنم.
ولى چه كار كنم بايد حرفم را به كسى بزنم تا عقده دلم خالى شود تا بتوانم تا اندازهاى از عذاب روحى نجات پيدا كنم به طورى از گناهان گذشتهام خجالت مىکشم كه در شب تاريك از خدا تقاضاى توبه آن را بكنم.
ولى چقدر شيرين و گرامى است كه انسان ذكر خدا را بكند و توجه به اقدس ذات الهى داشته باشد چقدر شيرين است كه در دل شب تاريك با خدا راز و نياز كردن اى خدا تو مرا در شناخت خودت يارى كن و به ما توفيق بده كه در راه تو قدم برداريم و توفيق به ما بده كه تا شهيد شويم.
آرى برادر شهيد شويم شهيد شويم که گناهان ما كثرت زيادى دارد. خداوند به خاطر شهيدان ديگر گناهان ما را ببخشد. والسلام.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم