شهید سید حسن طباطبائی: عمده گرفتاریهای فردی و اجتماعی ناشی از بی دینی و ضعف اعتقاد به روز جزا است

                                           بسم الله الرحمن الرحیم

و ان کنتم علی سَفَرٍ وَ لَم تَجِدوُا کاتِباً فرهانٌ مَقبوُضَةٌ فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضاً فَلُِیوَدِّ الّذیِ اوتمن أمنته و لیتق الله ربه و لا تکتمو الشهادة و من یکتمها فانه اثم قلبه و الله بما تعملون علیم (بقره 283)

الهی البستنی الخطایا ثوب مذلتی و جللنی التبا عدمنک اللباس مسکنتی و امات قلبی عظیم  جنایتی فاحیه بتوبة متک یا املی و بفیتی و یا سولی و منیتی

خدای من !

گناهانم لباس خواری بر تنم کرده است و دوری از تو درماندگی را آرایشم شده است و افزودنی لجن گناهانم ماهی دلم را میرانده است

ای رضایت آرزویم، ای زیباترین مطلوبم، ای تنها پاسخگویم، ای محبوب دلم، ماهی دلم را با جریان زلال توبه پذیریت زنده گردان

حمد و سپاس خدائی را که پیش از پدید آوردن جهان هستی و جان بخشیدن، اول بود، پس از نابودی همه چیز، آخر است. دانائی که هیچ یک از آنان را که وی را یاد می کنند به فراموشی نسپرد، و هیچ یک از آنان را که شکرانه او را به جای می آورند نکاهد و هیچ یک از کسانی که وی را بخواند محروم نماند و امید آن کس را که به امید بندد نگسلد.

مهر بیکران خداوند تا بدان حد است که بعد از خلقت بشر برای راهنمائی و هدایتش پیامبران و امامانی را قرار داد تا بشر را در راه مستقیم هدایت و راهنمائی کنند (اهدنا الصراط المستقیم) و برای آنان نعمتهایی قرار داد تا اینکه بشر حیات خود را ادامه دهد و بشر تا به حال خود قرار داد تا اینکه راهش را خود تعیین کند و هر کاری را که انجام دهد در روز جزا باز خواست می شود (ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسئولا) و هر آنچه را که گوید ثبت می شود (ما یلفظ من القول الا لدیه رقیب عقید) و کوچکترین کارهای نیک و بد به حساب می آید (فمن یعمل مثقال ذرة خیر یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره).

پس باید بکوشیم تا در این دنیای پوچ و توخالی مواظب حرکات و کردار و گفتار خود باشیم زیرا عمده گرفتاریهای فردی و اجتماعی  ناشی از بی دینی و ضعف اعتقاد به روز جزا می باشد. چون از خدا بی خبریم دلهایمان مرکز شیاطین شده و روزگارمان به سرگرمیهای دنیا که لهو و لعب است می گذرد و آیه صریح قرآن آمده است (انما الحیوة الدنیا لعب و لهو) لذا بیماری های مهلکی که نتیجه روی آوردن به دنیا و روی گرداندن از آخرت می باشد در ما پیدا شده است. حرص، حسد، کینه، غیبت، تهمت دروغ و غیره...از برخورد منافع مادی پیش آمده. رقابتهای منفی کار را به فتنه انگیزی و قتل می کشاند لذا زندگی سخت می شود (و من اعرض عن ذکری فانّ له معیشه فندکاً) چون از یاد خدا روی برگردانیم و چاره همه این دردها ایمان به خدا و اعتقاد به روز جزا می باشد.

با درود و سلام به پیشگاه مقدس مهدی موعود امام زمان این خورشید تابناک امامت و ولایت که مردم مسلمان ایران چشم به راه آقا امام زمان می باشند و با درود و سلام بر نائب بر حقش پیر جماران این قلب طپنده ملت ایران.

این زبان گویای ماست که با یک سخن و با یک پیام پوزه استکبار جهانی را به خاک ذلت می مالد و دشمن جهانی گوش بر این است که امام عظیم الشأن چه می گوید و بر روی کلمات آن حساب باز می کنند و دشمنان اسلام قصد ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران را با سخنان تبلیغاتی خود دارند اما پیر جماران ما با سخنان شیوای خود تمام نقشه های تبلیغی آنها را به خاک ذلت می مالد. و با درود و سلام بر تمامی سلحشوران  جبهه های حق علیه باطل این راهیان کربلا و عاشقان  قدس و تمامی خانواده های شهدا - اسرا - مظلومین - مجروحین.

اینجانب سید حسن طباطبائی دارای شماره شناسنامه 35 وصیت نامه خود را شروع می کنم.

و شما ای پدر و ای مادرم اگر بر سر جنازه ام حاضر شدید تعجب نکنید چون من راه سالار شهیدان حسین علیه السلام و مولای متقیان علی علیه السلام را دنبال کردم. من به هدف خود که همان لقاءالله بود رسیدم  و شما باید شکر خدا را به جا آورید که چنین فرزندی تربیت کردید و تقدیم اسلام نمودید و شاد و خوشحال باشید که فرزند خود را در راه اسلام و قرآن فدا نمودید. من درس ایثارگری و شهادت را از حسین بن علی آموختم و همان راه را دنبال کردم. ما همگی که باید برویم پس، چه افتخار بزرگی برای شما و من است که در راه خدا کشته شویم چه عاشقانه و عارفانه است پیوستن به معبود؛ چه خوب است که در میدان نبرد امام زمان بر سر ما خواهد آمد.

این وصیت نامه را در حالی می نویسم که چند روزی دیگر به عملیات باقی مانده است و ما برای عملیات لحظه شماری می کنیم. ای پدرم اگر من به هدفم رسیدم خوشحال باش چون فرزند خود را در راه  قرآن دادی و در مجلس ختم من شاد باش و به مردم خوش آمد بگوئید و نکند که طوری باشد که منافقین دلشاد شوند. نمی گویم اشک نریزید و اگر خواستید که اشک بریزید برای علی اکبر امام  حسین(ع) اشک بریزید. امام حسین علیه السلام هم برای علی اکبرش اشک ریخت. پدرم من را حلال کن من درس خود را خواندم و تمام کردم من در دانشگاه الهی قبول شدم. چه عارفانه است قبول شدن در دانشگاه خداوندی. و شما مادرم می دانم که برای از دست دادن جوانت ناراحت هستی ولی این ناراحتی را بر خودت بِخَر چون مسئله اسلام  در پیش است ..... مادرم اگر من در دوران زندگی بر شما سختی وارد کردم و باعث ناراحتی شما شدم به پهلوی شکسته فاطمه زهرا  من را ببخش تا اینکه پیش پیامبران و خدای متعال و ائمه اطهار خشنود باشیم. مادرم وعلیرضا اگر می توانی هر شب جمعه بر سر مزارم حاضر شو و برای من قرآن قرائت کن تا روح من شاد باشد. مادرم تو می خواهی در خانه خدا مُحرم شوی با چادر سفید اما من در کربلای ایران زیر رگبارهای مسلسل و توپ و خمپاره محرم می شوم. مادرم بعضی مواقع که به یاد من می افتی می دانم اشک می ریزی ولی اشک به یاد امام حسین بریز و برای شادی روح شهیدان و همچنین برای من صلوات بفرست و یاد من را فراموش نکن و شما ای برادرم علیرضا خوب راهی را انتخاب کردی ان شاءالله که در همین راه خوش باشید و هیچ گاه یاد خدا را فرامو ش نکن. من تو را شناختم خیلی مختلف هستی ان شاءالله که خداوند شما را برای اسلام نگه دارد و همچنین برادران محسن و روح اله و جواد را فراموش نکن آنها را از حالا با یاد خداوند و قرآن و نماز آشنا بگردان و آنها را در درس خواندن راهنمائی کن و تو ای خواهرم حجابت را رعایت کن می دانم که خواهر، خیلی برای برادر دلسوزی می کند ولی چه کنم که مسئله اسلام و قرآن در پیش بود.

از شما می خواهم که موارد زیر را انجام دهید:

1- امام عزیز و یاران با وفای امام را برایشان دعای خیر کنید.

2- در دعاهای کمیل و توسل و ندبه ها شرکت کنید و در صورت امکان مسجد جمکران را فراموش نکنید.

3- مسائل دنیوی را کنار بگذارید و بیشتر به فکر آخرت خود باشید زیرا که دنیا محل گذر است.

4- صبر و استقامت داشته باشید تا اینکه خداوند از شما راضی باشد.

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم