شهید اسفند ماه
چهارشنبه, ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۰
شهید سید حسین برقعی فرزند سید محمد در سال 1341 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 10/12/62 در عملیات ظفرمندانه خیبر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ولا تحسبن الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون

مپندارید آنهایی که شهید شده اند مرده اند بلکه آنها زنده هستند و در نزد خدایشان روزی می خورند

با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی و با سلام به پدر و مادر عزیزم

خدمت پدر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم.

پدرم و مادرم: می بخشید که مزاحم شما شدم اما خواستم که یک وصیت نامه برای شما بنویسم شاید دیگر چهره ی فرزند 19 ساله ی خود را که آنقدر برای او زحمت کشیدید تا به این سن رسیده نبینید. آری پدر و مادر مهربانم این حقیر هیچ موقع زحمتهای شما را آن شبهایی که به خاطر مریضی های من تا به صبح بیدار ماندید از یادم نمی رود. آری پدر و مادر می دانم از آن موقعی که فرزند  متولد می شود پدران و مادران دلشان را به این خوش می کنند و می گویند هر چقدر زحمتهای فراوان بکشیم عیبی ندارد فقط تنها آرزویی که ما داریم این است که فرزندمان را در حجله عروسی ببنیم. اما پدر و مادر، برای ما جوانان ایران حجله عروسی شب شهادت است شب حجله عروسی آن شبی است که به دشمنان حمله  ببریم و آنها را بکشیم یا کشته شویم.

آری، آری پدر و مادر عزیزم از اینکه من شهید شدم ناراحت نباشید به خاطر اینکه جامعه ای که بخواهد حکومت الله را در آن حکمفرما کند امکان ندارد مگر با یک شرط و آن این است که شهید بدهد و باید خون بدهد و باید هجرت کند. خوشبختانه مکتب ما هجرت است و مبارزه است بر علیه مستکبران.

پدرم و مادرم از اینکه من شهید شدم ناراحت نباشید چون جان من از جان امام حسین که سرش را بالای نیزه کردند عزیزتر و بالاتر نیست. جان من عزیزتر از جان طفل شش ماه امام حسین (ع) نیست و از این ها گذشته تمام ما می دانیم که مرگ حق است و تمام ما می میریم پس چه بهتر که در راه اسلام و چه بهتر که در راه خدا چه بهتر که در راه قران شهید شویم. حال که سخنم به اینجا کشید می خواهم ارزش شهید را برایتان بگویم. می دانید که در روز قیامت تمام اعمال مردم  حساب وکتاب دارد خداوند از یکایک مردم  بازخواست می کند و اگر کسی کارهای خوب انجام داده باشد به بهشت و اگر کسی اعمال بد انجام داده باشد در آتش دوزخ می شود. اما مقام شهید را  وقتی خداوند به شهیدان می رسد بدون اینکه از آنها بازخواست کند می گوید من  به شما کاری ندارم بفرمایید در داخل بهشت. وقتی که شهیدان می خواهند بروند در داخل بهشت جلوی در بهشت می ایستند خداوند به آنها می گوید: چرا نمی روید داخل بهشت، آن موقع شهیدان می گویند: آیا من پدر و مادری داشتم که مرا به دنیا آورده. آیا من پدر و مادری داشتم که مرا به این سن و سال رسانده. آنها را می خواهم دنبال خودم به بهشت ببرم. خداوند می گوید : آنها آزاد هستند هر کجا که می خواهی ببرشان و بعد از آن دوباره شهید می ایستد خداوند می گوید پس چرا نمی روی  شهید می گوید: آیا من خواهر و برادر و همچنین فامیل و دوست و ... نداشتم؟ خداوند می فرماید: آری. آن موقع شهید می گوید من می خواهم آنها را پیش خودم ببرم. خداوند در جواب می گوید: تو هر کسی که می خواهی و تمام آنهایی که خداوند اجازه دهد به داخل بهشت می برد  و حالا یک سوال از شما ای پدر و مادر عزیزم دارم و آن این است که آیا شما افتخار نمی کنید که یک چنین شهیدی در راه خدا بدهید. مسلما جواب شما مثبت است .و در پایان باز هم از شما پدر و مادر می خواهم مرا حلال کنید و همچنین برادران و خواهران و فامیل و دوستان را از قول من حلالیت بطلبید. 

جمعه تاریخ  5/6/61   ساعت 6:20 

والسلام و علیکم و رحمة اله و برکاته

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده