شهید تیر ماه
پنجشنبه, ۲۲ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۲۳
شهید ابوالفضل نادعلی فرزند محمد در سال 1343 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 30/4/61 در حمله رمضان در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

 

«بسم الله الرحمن الرحيم»

ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون «آل عمران 169».

با سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامى اميد و نور چشم مستضعفان جهان امام خمينى و با سلام به اميد امت و امام آيت الله منتظرى و با درود به روان پاك شهداى جبهه‌هاى حق عليه باطل در غرب و جنوب كشور اسلاميمان آنچه را كه در اينجا هم اكنون مي نويسم اميدوارم كه روزى مورد استفاده قرار گيرد چون هيچگاه دوست نداشتم و ندارم كه در مرگ  طبيعى از دنيا بروم و خدا مى‌داند كه هر بار اسم شهدا يا چهره نورانى آنها را مى‌بينم بر خودم ميلرزم و احساس شرم ميكنم .

خدايا توفيق شهادت را به من بده.

 مبارزه كنيد و نگذاريد  به جاى لكه ننگ شما آغشته به خون باشيد. امام على (ع) .

اگر دين محمد (ص) جز با كشته شدنم دوام نميابد پس اى شمشيرها مرا بر گيريد.امام حسين (ع).

ما همچو سيلى به صدام و حزب بعثى خواهيم زد كه ديگر بلند نشود. (امام خمينى )

شهيد يعنى حاضر،گواه، شاهد، الگو و شهادت حركتى است در گريز از پوسيدگى كه شهادت اوج حركت يك انسان است .

1- من بر اساس مسئوليتى و رسالتى كه حس نمودم در راه الله و براى پاسدارى از انقلاب كبير اسلامى كه خونبهاى 60 هزار كشته و مجروح است بطور داوطلبانه در جنوب كشور آمدم و به جنگ عليه ضد خدا پرداختم.

2- من گام نهادن در اين مسير خدايى را يك فريضه مى‌دانم و در اين راه اگر به ظاهر شكست بخوريم و كشته شويم باز هم پيروزيم .

3- مادر جان بعد از شنيدن مرگ من خواهش مى‌كنم اشك مريز زيرا امام بزرگوارمان در سوگ فرزندش اشك نريخت چون مى‌دانست رضاى خداوند در اين امر ميباشد .

اى خداى من، تو را ستايش ميكنم آنگونه كه پيامبران به درگاه تو حمد و ثنا ميكردند تو را به دل و زبانى كه اولياء و بندگان مقرب، تو را تسبيح ميكنند پرستش ميكنم. اى خدا اى رحمان اى رحيم  اى پناهگاه بى پناهان اى محبوب و معبود من تو را آنچنان كه هستى و آنگونه كه سزاوار آنى ستايش ميكنم. تو را شكر ميكنم تا نيك بخت شوم و با شهدايى كه در راه رضا و خوشنودى تو، در نيستى راه  كوبيدند تا هست شوند الهى حمد و ثنايم را بپذير. هدايتم كن جرائم مرا ببخش. دريچه مغفرت و رحمت را به روى من باز كن و حال سرگشته مرا به جوار رحمت خود بسوى بهشت راهنمايى كن. خدايا خردم مكن بنده‌اى محتاج و ذليلم به اميد فيض تو روى به درگاهت آورده‌ام و پيشانى شرمسارى بر خاك نهاده‌ام تا به تو بپيوندم .

برادران ما كه نتوانستيم قيافه منافقين را هر چه بيشتر روشن كنيم ولى اميدوارم با ريخته شدن خونم بتوانم اين وظيفه را نيز هر چند به قدر كمى انجام داده باشم.

آنچه وصيت من است اين است كه هميشه پيرو خط امام باشيد كه اگر اينگونه باشيد هيچ خطر و انحرافى شما را تهديد نخواهد كرد و بار ديگر ميگويم كه بايستى از امام پيروى كرد. والا مورد مواخذه خداى بزرگ قرار ميگيريم رهنمودهاى امام را با گوش دل بشنويد و با تمام وجود در انجام فرامينش كوشا باشيد و اى امام براى ما دعاى خير شماست. دعا كنيد كه مورد بخشش و رحمت خداى رحمان قرار گيرم. اى امام بزرگ اين تنها آرزوى من است كه دعا كنى خدا گناهانم را ببخشد .

آرى آفتاب عمر چه زود غروب ميكند آنگاه كه خدا خواهد كه انسانى دنيا را وداع گويد اما چه زيباست كه اين‌تقدير به لطافت قلب مهربان مادرى باشد كه فرزند دلبندش را در آغوش گيرد و اين كار ميسر نيست جز با شهادت در راه خدا و مكتب و وطن .

اينك كه با ياد خدا به نبرد ميروم خداى من شاهد است كه تنها هدفم از اين كار احياء دينم و تداوم انقلابم ميباشد. براى رسيدن به اين هدف پاى را در چكمه ميكنم و خداى را به يارى ميطلبم زيرا هدفم خدا، مكتبم اسلام، و مرادم روح الله است. هر قدمى كه بر مى‌دارم و هر گلوله اى كه به طرف دشمن شليك كنم و قلب سياهش را هدف سازم خدا را به ياد آورم و هر گلوله كه به تنم بخورد با ياد خدا دردش را كه شيرينتر از شكر است تحمل ميكنم .

در اينجا سخنى با مادرم دارم و آن اين است كه صبر داشته باش و هر موقع خواستى برايم ناراحت باشى نگاه به مادران ديگر بكن تا دلت آرام گيرد. بعد از مرگم وقتى به زيارت امام حسين (ع) رفتى از آن بزرگوار بخواه تا از خدايش بخواهد گناهان مرا ببخشيد.

در خاتمه خلاصه اى اشعار براى مادرم انتخاب كرده‌ام:

مبادا مادرم كفران كنى لطف  خدايى را ـــــ  مبادا كم كنى شكرهاى خود ـــــ مبادا اجر خود را كم كنى مادر ـــــ مبادا صبر تو شيطان برد مادر ـــــ تو بايد فخر بر عالم كنى مادرـــــ شوى شادان كه فرزندت فداى راه حق گردد ــــــ  نمى خواهى تو اى مادر بجاى مرگ ننگ آور بجاى مرگ در بستر شهيد راه حق گردم .     مخور غم مادر          نالان مشو             شيون مكن

شادان و سرخوش باش شادى كن براى صبح پيروزى كه نزديك است.

كنار عكس كه بر سر مزارم خواهيد گذاشتيد بنويسيد:

چون نيرزد با مذلت يك پشيزى زندگانى               مرگ با فخر و شرافت به ز عمر جاودانى

وصيت نامه را با خط خوانا بنويسيد و بالاى قبرم گذاريد . از بچه ها حلاليت مرا بطلبيد .

منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده