شهيد سيد ابوالفضل رضايى: ترسيدم از شهدا خجالت بكشم و قيامت سرافكنده باشم
بسم رب الشهدا و الصديقين
با سلام و درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى و با سلام به رزمندگان اسلام و با درود به شهيدان انقلاب و جنگ، خدايا به جان حسين عزيزت سوگندت ميدهم رهبر عزيزم را از جميع بليات ارضى و سمايى محافظت نما و تا انقلاب حضرت مهدى (عج) به طول عمرش بيفزا و تو را به جان خود مهدى فرج مباركش را نزديك بگردان .
خدايا پدر و مادر و همسر و فرزندم را از من راضى كن. كه همانا خشنودى پدر و مادر باعث خشنودى تو خواهد بود. اى بخشندهترين بخشايندگان .
اكنون وصيتنامهام را آغاز ميكنم در حالى كه به جبهه حق عليه باطل آمدهام و آماده حركت به سوى خط مقدم جهت سرنگونى كافران و بعثيان مىباشم. عازم جبهه هستم تا خداى خود را خشنود بسازم و قلب رهبر عزيزم را شاد و چشم دشمنانش را كور گردانم . عازم جبهه هستم تا دشمنان و منافقين كوردل و ديو صفت بدانند كه اگر ملت حزب الله مىخروشد و ميگويد كه (خونى كه در رگ ماست هديه به رهبر ماست . خمينى عزيزم بگو تا خون بريزم ) راست مىگويد و مردانه در مقابل حرفش ايستاده و مىايستد . تا فتنه را ريشه كن نكند از پاى نخواهد نشست . ان شاءالله .
اول سلام بر شما اى پدر عزيزم، اى كه مرا بزرگم كردى در حالى كه كودكى ناتوان بودم و هيچ نمىدانستم . با يارى لطف خدا مرا به اينجا رسانيدى و به جبهه فرستاديم . پدرم فقط يك خواهش دارم و آن اينكه اگر خدا خواست فرزند خرد سالم را بزرگ كنى، او را به مدرسه بفرستى و سپس به حوزه علميه راهنماييش كنيد. كه به قول امام عزيزمان (ما هرچه داريم از اين حجرههاى تنگ و تاريك حوزههاى علميه است ) پدرم، همسرم اين زن مهربانم را تنها نگذار. بدرستيكه ياور اصلى خداست .
پدرم در پايان تقاضايم عاجزانه اين است كه حلالم كنى و زحمات و ناراحتيهاى مرا ناديده بگيرى و بخاطر خدا از من بگذرى. خداوند شما را هرچه بيشتر به خودش نزديكتر گرداند و امام عزيزمان را حفظ كند. متشكرم .
و اما تو اى مادرم سلام عليكم: اى مادر گرامى و پرمهر و محبتم، اى كه هر وقت به يادت مىافتم بىاختيار به خاطر مهر و محبتت گريهام مىگيرد . اى مادرم كه هميشه و همه وقت با مهربانىها و دلسوزيهايت مرا اميدوار مىكردى. مادرم، اى كه خشت زير سرم خاك پايت باد تا هميشه او را ببويم .
مادرم، حلالم كن و زحمات و بىخوابيهاى نيمه شبت را بر من ببخش، كه همانا خداوند اجود الاجودين است . مادرعزيزم، در مورد كودك خردسالم، كودك هفت روزهام به شما سفارش نمىكنم، چون از مهر و محبت شما بدور مىبينم كه او را رها كنى . مادرم همسرم را تنها مگذار و او را دلگرم كن و دلداريش بده تا تنهايى خيال نكند در زندگى شكست خورده، بلكه بگويد موفقيت بزرگى را كسب كردهام . مادرم، از نظر حجاب و دين و ايمان او را هميشه بياد خدا بينداز كه خداوند غفار آمرزنده و مهربان است . در حالى كه من مىدانم او هيچوقت خدا را فراموش نخواهد كرد . ليكن از مكر شيطان هم در امان نتوان نشست. مادرم، شبهاى جمعه به دعاى كميل برو و به امام و رزمندگان دعا كن اما اى همسرم، اى شيرزن قهرمان، اى كه به خاطر من حاضر شدى به شهر غربت بيايى و اول زندگيت را به سختى و مشقت زندگى كنى . همسرم شرمندهام از اينكه نتوانستم وسايل آسايشت را فراهم كنم ليكن همسرم خداوند ماديون را دوست ندارد . اگر در زندگى امام عزيزمان بنگريم مىبينيم كه به هيچ وجه در زندگى به دنيا اهميت نداده و دنيا را بجز زندان چيز ديگرى نمىبيند . همانند مولايش على (ع) . همسرم به هر جهت حلالم كن و سختيها و ناراحتيهاى مرا ناديده بگير. همسرم اين را هم بدان كه من از تو راضى هستم . اميدوارم كه خداوند از شما راضى باشد . ولى همسرم خدا را فراموش نكن كه هلاك خواهى شد . و از مكر شيطان در امان باش كه هميشه در كمين است . همسرم نگويى من بىوفايم، بخدا همسرم از آخرت ترسيدم، ترسيدم از شهدا خجالت بكشم و قيامت سرافكنده باشم و نزد حسين ابن على (ع) كه يك عمر روزهاى ماه محرم و صفر را برايش سينه مىزدم شرمسار باشم. همسرم تو و فرزندت را به خداى بزرگ مىسپارم، اما سفارشم اين است كه همسرم به فرزندم راست بگويى، بگو پدرت بيشتر از نصف روز تو را نديد و يك شب بيشتر پهلوى تو نبود و بگو پدرت بيش از يك بوسه بر گونهات نزد . به او بگو همسرم راست بگو، بگو كه پدرش را صداميان كشتند، بگذار تا كينه كافران را در دل بگيرد. شايد كه در آينده به فكر اسلام باشد. به او راست بگو، بگو كه پدرت براى دفاع از اسلام رفت. بگو كه آمريكا نقشه ترور پدرش و همرزمانش را كشيده بود و عاقبت به كشتن جوانان عزيز وطن دست زد . به او بگو اى همسرم، بگو كه پدرش از شهر سنندج كردستان شهر شهداى گمنام برگشته بود و اين كافران امان ندادند كه حتى يك روز نزد تو باشد و به خاطر پيام رهبرش به جبههها رفت تا نداى هل من ناصر حسين زمانش را لبيك بگويد . بگو، بگو، راست بگو، به فرزند خردسالم شايد ياد خدا باشد و به فكر آينده اسلام و از رهروان صديق راه الله و امام و رهبر عزيزم . همسرم بعد از من پيام رهبرم را به جان و دل بخر و به زندگى پرافتخارت ادامه بده . مبادا نااميد شوى كه (همانا نااميدى از مرگ بدتر است) «امام على(ع)» اى همسرم تقاضاى من اين است كه تو را به خون شهدا حواست را جمع كن كه مبادا خون شهدا و شوهرت را پايمال كنى، مبادا در ماديات و هوى و هوس غوطهورشوى . كه به خدا هلاك خواهى شد. همسرم، فقط خدا و خدا و خدا ميتواند ياور و يار و مددكارت باشد. بقيه چيزها نابود شدنى هستند . به دنيا دل نبند كه دنيا فنا و انسانهاى دنيا نابود شدنى است و زنده و حى و قيوم خداست . همسرم، اگر راه سرخ را خودت انتخاب نكنى دنيا تو را نابود خواهد كرد و تو را از صحنه روزگار كنار مىزند و هنگامى متوجه مىشوى كه ديگر به منجلاب بدبختيها فرو رفته باشى . همسرم، اين پليديها و پلشتيها همهاش از اين است كه انسان خدا را فراموش كند و اگر ياد خدا باشى هميشه آرامش روحى خواهى داشت . همسرم، نماز شب بپادار و روزه بگير و در دعاى كميل شركت كن و هميشه براى مظلوميت سرور شهدا حسين ابن على (ع) گريه كن، ضجه كن. براى مظلوميت آقايم على (ع)، براى پهلوى شكسته مادرم زهرا (عليهاالسلام) گريه كن كه همانا ياد اينها انسان را به ياد خدا مىاندازد (الا بذكر الله تطمئن القلوب) همانا ذكر خدا به انسان آرامش قلب مىبخشد.
همسرم، مطيع فرمان رهبر باش و كمك به مستمندان و ضعفا و جبهههاى جنگ را فراموش نكن كه انفاق در راه خداوند بدون ريا بهتر از هر چيز نزد خداست. همسرم مبادا ريا كنى، اگر كمكى به كسى كردى بروى اين طرف و آن طرف بگويى من به جبهه كمك كردم كه همهاش از بين مىرود و خداوند روز قيامت به تو مىگويد كه برو اجرت را از مردمى كه نزدشان بازگو مىكردى بگير.
پدرم، مادرم، همسرم، مبادا بخاطر شهادت من از مردم طلبكار شويد و هركارى كه خواستيد بكنيد و بگوييد ما شهيد داديم و يا از ارگانها و غيره كه آنها بخاطر احترام به خون شهدا از شما احترام بگيرند . تو را بخدا خون شهدا را با اين كارها بىارزش نكنيد كه شهدا راضى نيستند . و در آخر كليه اقوام و خويشان حلاليت مىطلبم و همچنين از مردم شهيدپرور ايران بالاخص زادگاهم (شهر خون و قيام قم ) عاجزانه مىخواهم كه مبادا اين سنگر روحانيت را رها كنيد كه در رأس آنها امام عزيزمان ميباشد كه والله هلاك خواهيد شد . خط امام خط طولى امام زمان و خط امام در طول خط الله است . پس خط امام خمينى در طول خط الله مىباشد نه در عرض آن . اين خط را رها نكنيد كه اين صراط مستقيم است و چه بدبخت كسى كه روزانه بيش از 10 بار مىگويد ( اهدنا الصراط المستقيم ) ولى خودش صراط مستقيم را نشناسد .
كسانيكه امامم را دوست ندارند و از امامم بد مىگويند و ضد خط امام عزيزم و رهبرم هستند به تشييع جنازهام شركت نكنند. به آنها بگوييد منافقگرى بس است، ريا بس است، خجالت بكشيد و اينقدر دنبال شهدا راه نيفتيد و خودتان را انقلابى جا نزنيد در حاليكه خداوند به اعمال همه كس آگاه است. حتى اگر فكر باطل هم بكنيد .
والسلام على من اتبع الهدى 61/5/5
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم