تمام عمر فداى يك لحظه از عمر اماممان خمينى (ره)
بسم الله الرحمن الرحيم
تاريخ صحنه پيكارهاى خونين و رشادتها و مجاهدتهاى زيادى را ديده و از سرگذشت قيامها و انقلابهايى كه در جهان به وقوع پيوسته است، خاطرههاى شورانگيز و حماسهبخش و غرورآفرين و جاودانهاى به ياد دارد و قهرمانان فداكار و جانبركف و رهبران و پيشاهنگان شكوهآفرين و بزرگانديش زيادى را كه در دامن خود پرورده است كه هر كدام در يك روزگار و زمانى و در يك منطقه و مكانى قد برافراشته و در راه دفاع از اصالتها و كرامتها و ارزشهاى متعالى انسانى، در راه برقرارى جامعه اخوت و تحكيم نظام قسط و مساوات و عدالت و زدودن جور و تبعيض و جنايت در راه تكميل مكارم اخلاق انسانى و در راه پيشبرد اهداف والا وارجمند بشردوستى و تحقق ايمان و آرمان خدايى خويش، تلاشها و كوششها كرده است اما صحنه پرشكوه و نمايش عظيم و معنىدار و عميق و الهامبخش چون كربلا و امام و پيشواى شهادت آرمان خداگونهاى چون حسين(ع) و پيام جاودانه و حياتآفرينى چون عاشورا را هرگز به ياد ندارد. جويبار خون كه از زخمگاه پيكره شهيدان تشتهلب در بيابان تفتيده و سوزان كنار فرات جارى شده بود، همواره و تا هميشه تاريخ و هر روز مواجتر و خروشناكتر از پيش بر گستره زمين جريان دارد و پيام خون شهيدان را در گوش جانها زمزمه مىكند و شور و شوق شهادت را در دل انسانها زنده مىسازد و بر هر كوهسارى ارغوان خونرنگ عشق مىروياند و بر دشت و دامن ؟؟؟ لالههاى سرخ شهادت را به شكوفه مىنشاند. حسين(ع) رهبرى است كه به آزادگان جهان رسم و راه شهادت مىآموزد و به قهرمانان درس اخلاص و پاكبازى مىدهد و خلقها را به دفاع از حقيقتها فرا مىخواند و به محكومان نظامهاى جور و جاهليت چگونه مردن را ياد مىدهد و فلسفه ؟؟؟ را در مكتب خويش تبيين مىكند. حسين(ع) آن ابرمرد تاريخ اسلام حج را از مكه به كربلا آورد و سراپا تسليم و رضا در برابر دوست در عيد عاشورا به قربانگاه خويش آمد تا همه هستى خود را قربانى عاشقانه ايمان خويش بودند تا صبح با ذكر و دعا و عبادت و شور شوق شهادت گذراندند تا صبح نمايش حج حسينى را برگزار كنند و چه پرشكوه و عظيم است حجى كه حسين(ع) در كربلا انجام مىدهد. به طورى كه شاعر مىگويد:
اى كشته، اى كه اسم تو مشكلگشاست هنوز با قصه عجيب تو خلق آشناست هنوز رويد ز خاك پاك تو گلهاى پاك عشق دارد صبا ز كوى تو بوى وفا هنوز طول زمان نبرد ترا ز ياد هيچ كس هر دل جدا ز بهر تو گيرد عزا هنوز .
اين جانب محمدتقى امين فرزند محمدحسن اين نامه را مىنويسم و به عنوان وصيتنامه خود قرار مىدهم نه از اين جهت كه دارايىام را تقسيم كنم بلكه براى اتمام حجت و خداحافظى در حالى كه قطرههاى اشك از چشمان سرازير است از خداى بزرگ طلب مغفرت و بخشش مىنمايم و از پدر و مادرم حلاليت مىطلبم و از آنها مىخواهم كه مرا ببخشند. نمىگويم گريه نكنند ولى طورى نباشد كه باعث ناراحتيشان شود چون شهادت آرزوى من است. من الآن در جبهه سوسنگرد هستم و تا به كربلا نروم و قبر امام حسين(ع) را زيارت نكنم به قم برنخواهم گشت. به خدا توكل مىكنم و از مادرم مىخواهم كه بريام دعا كند چون در هدفى كه من انتخاب كردهام هر لحظه شهادت وجود دارد. اگر خبر شهادت مرا شنيديد ناراحت نشويد و فقط يك حمد و سوره برايم بخوانيد و از خدا برایم حلاليت بخواهيد. بدانيد كه من از اينكه براى هدفم، پيروزى اسلام و پايدارى جمهورى اسلامى به رهبرى امام خمينى مىجنگم خيلى خوشحالم و اگر در اين راه شهيد شوم به آرزوى خود رسيدهام.
اى امام امت، اى خمينى كبير، اى نايب برحق امام زمان(عج) اى كه راه درست و راست را به من و ما نشان دادى، درود خدا بر تو باد ... و دعاى خير مادران شهيد از دست داده پشت سر تو باد لذا بايد بگويم: تمام عمر فداى يك لحظه از عمر اماممان خمينى .
لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله