وصیت نامه شهید《مرتضی اصغری قمصری》
نوید شاهد- شهید مرتضی اصغری قمصری در بخشی از وصیت نامه اش نوشته است:《همگام با ديگر مبارزان اسلام به سوی دشمن حمله ور شده و نابود می كنم. مي روم بلكه به هدفی كه دارم برسم که بالاترين حد تكامل شهادت است.》

بالاترین حد تکامل شهادت است

به گزارش نوید شاهد، شهید《مرتضی اصغری قمصری》فرزند محمد، ۱ فروردین ماه ۱۳۴۱ در شمیران دیده به جهان گشود. این شهید والا مقام ۱۱ اردیبهشت ۱۳۶۱ در کرخه و عملیات بیت المقدس به فیض شهادت نائل آمد. در ادامه بخشی از وصیت نامه شهید اصغری قمصری را می خوانید.
ولا تحسبن الذين قتلوا فی سبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
به نام آن خدايی كه منی كه در دل تاريكی شب بودم به روشنايی پرفروغ آفريد. از تاريكی بس دلتنگ و محدود، من بنده ناچيز و عاجز خدا، مرتضی اصغری طبق تكليف شرعی وصيت نامه را به شرح زير می نويسم.

پدر و مادر گرامی و عزيزم! پس از عرض سلام و احوال پرسی و قدر دانی از شما پدر و مادر فداكار كه امانتی را داشته و به صاحبش برگردانديد، اگرچه من اين جمله را راحت نوشتم ولی خوب می دانم كه يک فرزند كه به سن من می رسد برای شما پدر و مادر چه مشقاتی را داشته قابل توصيف نيست، خدا فقط می تواند اجر زحمات شما را بدهد.
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم، موجيم كه آسودگی ما عدم است.
هم اكنون كه كشور و اسلام و قران در خطر می باشد و مورد تجاوز قرار گرفته، من تكليف شرعی دانستم كه برای دفاع از دينم، برای مبارزه با دشمن دينم به پا خيزم و همگام با ديگر مبارزان اسلام به سوي دشمن حمله ور شده و و نابود كنم. می روم بلكه به هدفی كه دارم برسم که بالاترين حد تكامل شهادت است. اين را می نويسم نه براي اينكه حتما شهيد بشوم. براي امكان كمی و درصد بسيار ناچيز كه زمانی شايد برسد كه خدا در رحمت خود را باز كند و مرا مورد عفو قرار داده و بپذيرد. الحق كه خدا رحمان و رحيم است.
پدر و مادر گرامی! اگر چه من رفتم و شهيد شدم، در مرگ من شادی كنيد، چنان شادي كه دشمن دين و اسلام غرق عزا شود. يک انسان می آيد و می رود، پس چه بهتر كه برای خدا برود. عاشقی كه به سوی معشوق می شتابد و آخر به آن می رسد. من كه جسم و جانم به اين اسلام و كشورم و امام عزيزم خدمتی نكرد، شايد با خونم بتوانم قدم مثبتی برای مذهبم بردارم. حال كه جامعه حركتی را پيش گرفته و می خواهد سيری را طی كند احتياج به خون ما جوانان دارد، احتياج به سربازانی كه از اسلام دفاع كنند، حال كه زمانی برای آزمايش رسيده است؛ چرا ما خود را آزمايش نكنيم؟ ما می جنگيم برای رهايی نسل های آينده ما می جنگيم برای رهايی قدس ما می‌جنگيم برای پياده كردن كامل احكام قران ما می جنگيم تا زمينه را برای ظهور مهدی(عج) آماده كنيم.

افسوس كه دير فهميدم كه رابطه بين خالق و مخلوق چيست؟ رابطه بين خدا و خلق خدا چيست؟ حال كه توسط رهبری آگاه و مومن و امام به اصل خود رجوع كردم، حال كه زندگی كردن برای خدا را يافتم، حال كه عظمت خدا را و دين محمد(ص) را فهميدم برای چه بمانم؟ مگر حال احتياجی بالاتر از دفاع از اسلام و دينم است؟ نه مگر غير از اين است كه حق گرفتني می باشد حال كه می دانم حق كجاست، چطور به سويش نشتابم تا بدست آورم. مگر امام(ره) غير از اين گفت كه اسلام«حال به خون هايی مثل ما احتياج دارد.»

بدانيد كه خدا حس كردنی و مهدی(عج) ديدنی است. بدانيد حال نوبت اسلام و قيام مسلمين است برای چه بنشينيم ‌و نظاره گر باشيم. براي چه من هم مانند تمام رزمندگان به جبهه نيايم و با دشمن كافر نجنگم؟ ديگر از مرحله شعار گذشته و به مرحله عمل رسيده، حال آنچه كه در انتظارش بوديم پيش ما آمده و خدا ياريمان كند «پس برای فتح كربلا پيش به سوی جبهه ها»

مادر و پدر گرامي! تقاضا می كنم مرا ببخشيد و خوشحال باشيد و پس از مرگم شادی كنيد، چون يک افتخار است اگر چه مرا بزرگ كرديد تا برای ابد اينچنين روزی بدهيد. من راه كسی ديگری را می روم و ديگران هم راه مرا. فداكاری كنيد و نگذاريد دشمن شاد شود، پشت امام(ره) را محكم كنيد. آقا امام زمان(عج الله) مي آيد به همين زودی، من اين نويد را می دهم. پس از خبر شهادت من، برای بودن جسم من يا نبودن فرقی نگذاريد، اصل روحم است كه پيش شماست. اگر جنازه ام به دستتان رسيد، مرا هم مانند محمد سبكرو به بهشت زهرا برده و كنارش دفن كنيد. اگر هم جنازه نداشتم فقط خدا را شكر كنيد و امام را دعا، بدون هيچ دلتنگی به راه خود ادامه دهيد.

برو مادر بخواب آرام فدای آن رخ ماهت، ز من مشو دلتنگ كه فرزند تو شد راحت
تو شادی كن به مرگ من برای اينكه من شادم، خداحافظ خداحافظ گه گاهی كنيد يادم
روحش شاد و راهش پر رهرو باد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده