زندگی نامه/ سرباز یکم؛
سه‌شنبه, ۰۶ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۹
نویدش شاهد _ در کتاب سبز قامتان، در بخشی از زندگی نامه شهید غلامرضا تهرانی این چنین آمده است: پدر شهید می گوید: یک شب در خواب خدمت مولایم امام حسین(ع) رسیدم، فرمودند: شیخ حسین یک عمر روضه من و علی اکبر مرا خواندی و نفهمیدی من چه کشیدم، حالا حس می‌کنی داغ جوان یعنی چه؟ از آن به بعد، روضه علی اکبر حال و هوای دیگری داشت. می گفت: تازه فهمیدم داغ فرزند یعنی چه؟ داغ جگر گوشه یعنی چه؟ در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.

به گزارش نوید شاهد استان قم، در سال ۱۳۴۲ شهید غلامرضا تهرانی در شهر مقدس قم و عالم هستی قدم نهاد. پدر بزرگوارش، مرحوم حاج شیخ حسین کبیر تهرانی، دروس حوزوی در دوران دفاع از حوزه‌ها و طلبه ها می‌پرداخت.

غلامرضا تحت پرورش و تربیت در ۱۰ سالگی برای تحصیل علوم دینی وارد مدرسه آیت الله گلپایگانی شد و با دروس حوزه و راه و روش طلبگی آشنا گردید. با رسیدن روزهای پرشور انقلاب، تمام فعالیتها و تلاش های خود را در زمینه انقلاب قرار داد. او در تظاهرات و راهپیمایی ها حضور فعال داشت؛ به نحوی که شبها دیر به خانه می‌آمد و صبح زود از خانه خارج می‌شد.

پس از هجوم نیروهای دشمن به خاک ایران غلامرضا به جبهه های نور علیه زحمت علیه ظلمت عازم شد. عاشقانه در این راه قدم گذاشته بود. پس از ماهها خدمت و دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی در تاریخ ۲۹ مهرماه ۱۳۵۹ در منطقه آبادان به عرشیان پیوست و در جوار حق آرام گرفت.

شهید هنگام رفتن به جبهه گفت: اجازه بدهید من که تنها پسر شما هستم، به جبهه بروم تا کسانی که ۵ پسر دارند و اجازه رفتن به فرزندانشان را نمیدهند، با رفتن امثال من تحت تاثیر قرار بگیرند.

پس از شهادت او آقای ناطق نوری در جلسه سخنرانی گفت: در جبهه فقط یک موتور داشت. سوال کرد: حاج آقا، من برای این موتور تا به حال خمس نداده ام. پرسیدم: به چه علت خریده ای؟ گفت: نیمی برای رسیدگی به کارهای پدرم و نیمی برای کارهای خودم در مغازه. جواب دادم: نیمی از پول را بده، بعدها متوجه شدم که او برای خانواده‌اش نامه نوشته است که موتور را بفروشید و همه را خمس بدهید.

پدر شهید می گوید: یک شب در خواب خدمت مولایم امام حسین (ع) رسیدم، فرمودند: شیخ حسین یک عمر روضه من و علی اکبر مرا خواندی و نفهمیدی من چه کشیدم، حالا حس می‌کنی داغ جوان یعنی چه؟ از آن به بعد، روضه علی اکبر حال و هوای دیگری داشت. می گفت: تازه فهمیدم داغ فرزند یعنی چه؟ داغ جگر گوشه یعنی چه؟

منبع: کتاب سبز قامتان

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده