شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۰۸
در زندگینامه شهید مغازه‌ای از زبان مادرش می خوانید: در سال 56 چنان رشد سياسی‌اش بالا رفت كه تمام اقوام را به حيرت انداخت و همه خوف گرفتاری اش را داشتند.
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمدعلی مغازه ای فرزند احمد در سال 1342 در شهر خون و قیام، قم دیده به جهان گشود.
او در تاریخ بیست‌ودوم تیرماه 60 از طریق سپاه شهرستان قم به جبهه غربی اعزام و در تاریخ دوم شهریور 60 در منطقه مهاباد به علت اصابت گلوله به بدن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. در ادامه زندگینامه این شهید والامقام را از زبان مادرش می خوانید.
 
فعالیت سیاسی شهید محمد علی مغازه ای حیرت انگیز بود
سال 1342 بدليل خرداد خونينش نقطه عطف مبارزات ملت مسلمان ايران است و سال 42 زائيده نسلی است انقلابی ساز كه در خرداد 42 ريشه دوانيده و توانست در بهمن 57 رژيم شاهنشاهی را بطور كامل متلاشی سازد و حاكميت اسلام را تحقق بخشد.
محمدعلی كه يكی از شكوفه های روئيده سال42 مي باشد در خانواده ای متوسط بدنيا آمد.
دوران كودكی را پشت سرگذاشت و تحصيلات ابتدايی و قسمتی از راهنمائی را در مدرسه فرهنگ چون نزديک منزلمان بود به پايان رساند.
چون مدرسه فرهنگ از خيابان فرهنگ انتقال يافت كلاس سوم راهنمايی را هم در مدرسه حكم الهی باموفقيت تمام كرد و وارد دبيرستان صدوق شد.
درسال 56 چنان رشد سياسی اش بالا رفت كه تمام اقوام  را به حيرت انداخت و همه خوف گرفتاری اش را داشتند.
دبيران مدرسه چند بار مرا خواستند كه فرزندت را نصيحت كن كه باعث گرفتاری ما و شما نشود، ولي او به كار خود زيركانه ادامه مي داد و حرفهاي ما را بطور ظاهر مي پذيرفت.
وقتي انقلاب در شرف اوج گرفتن بود از محله فرهنگ به خيابان چهارمردان مي رفت و گاهي بدون صبحانه و ناهار جلو منزل آقاي حسينعلي منتظري مشغول فعاليت بود.
يك وقت ساعت ده يا يازده آهسته مي آمد و بدون اينكه رختخواب پهن كند روي قالي مي خوابيد.
در تابستان سال 1358 به كرج رفت و مدت 20 روز يك دوره فشرده نظامي را طي كرد و درگروه ضربت مواد مخدر افتخاري شركت كرد و در اين كار چنان نبوغي از خود نشان داد كه دوبار به غرب كشور اعزام شد.
مقدار زيادی اجناس قاچاق و ترياک و اسلحه از سرپل ذهاب گرفت و به گروه ضربت تحويل داد.
در دي ماه همان سال چون روح انقلابي اش آرام نمي گرفت از مدرسه اجازه گرفت و با مرحوم شهيد حاج آقا عبدالله برقعي به دارخوئين براي جنگ با صداميان كافر بسيج شد. دو ماه در آنجا بود و پس از برگشت وارد سپاه مقدس پاسداري شد.
دوره سپاهي راتمام كرد و دو ماه در قم بود كه به درخواست خود تقاضا اعزام به غرب كشور را نمود و به مهاباد فرستاده شد.
در مهاباد با وجود اينكه در قسمت روابط عمومي كار مي كرد درعملياتهاي خوفناك شركت مي كرد.
روزی او را شناسائي كردند و در ماه رمضان سال 1360 تير خورد و مدتي در بيمارستان بود، سپس به قم آمد.
14 الي 15 روز درقم بود و دوباره به طوری که كاملاً صحت پيدا نكرده بود به مهاباد رفت و پس از 15 روز خبر شهادت پر افتخارش را بوسيله راديو اعلام كردند.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده