چهارشنبه, ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۰۶
در خاطرات شهید محمد افتخاری از زبان یکی از همرزمانش می خوانید: یکی از نکاتی را که از او در جبهه به یاد دارم حفظ نمودن قرآن بود که مرا بیشتر به خود جلب کرد.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد افتخاری با نام مستعار «محی الدین» در تاریخ اول خرداد ماه 1341 در خانواده مذهبی در شهر قم دیده به جهان گشود.

شهید افتخاری با حفظ کردن قرآن، مرا جذب خویش کرد

پدرش روحانی و مادر او به خانه‌داری مشغول بود که محمد در همان سالهای پس از درگیری‌های پی در پی با رژیم ستمشاهی به جبهه حق علیه باطل شتافت.

سرانجام در تاریخ هجدهم مرداد ماه 1360 در منطقه دارخوئین بر اثر اصابت تیر به گلویش به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای شیخان قم آرام گرفته است.

در ادامه روایت یکی از همرزمان این شهید والامقام را می خوانید...

از آن جا که خداوند افتخار همسنگر شدن با  او را به من داد شکر او را بجا می ­آورم. من این برادر عزیز را از آن روزی که عازم جبهه شده بودیم شناختم؛ چراکه یادم نمی ­رود موقعی که مسئول اعزام نیرو می ­خواست تعدادی از برادران بسیج و سپاه را به جبهه بفرستد چون ایشان اسم خود را در لیست اعزامی­ های آن روز ندید، بدون این که کسی متوجه شود خود را داخل آن ها نموده و سوار بر قطار شد؛ اما چون مسئول برادران اعزامی متوجه شد که اسم ایشان در لیست وجود ندارد بلافاصله وی را از قطار پایین نمود.

پس از چند لحظه از ایشان پرسیدم مگر شما به جبهه اعزام نشدید در پاسخ این سوال با حالتی حزن و اندوه جوابم را داد اما از آنجا که عاشقان هرگز قرار ندارند دو روز بعد به اتفاق هم و چند تن از برادران بسیج و سپاه به جبهه رفتیم تا بدین وسیله دین خود را به اسلام و قرآن عزیز اداء نموده و دشمنان اسلام را نابود سازیم.

یکی از نکاتی را که از او در جبهه به یاد دارم حفظ نمودن قرآن بود که مرا بیشتر بخود جلب کرد.

مِن باب نمونه یکی از سنگرهای متروکه انفرادی که در اطراف سنگرهای ما بود وی آن جا را برای حفظ قرآن و مطالعات خود قرار داده بود؛ حتی وی بعضی از سور قرآن را نیز حفظ بود وقتی که از او در این مورد تعریف و تمجید می ­کردیم او با تبسّم جواب ما را می­ داد یعنی این مقدار نیز برایم کم است.

نکته دیگری از او بیاد دارم این است که شبی از شبهای ماه رمضان بود که ما برای کندن کانال از سنگرهای خود خارج شده بودیم تا اینکه بتوانیم از این طریق ضربه­های کاری­تری در آینده به دشمن وارد آوریم چون شب یازدهم ماه رمضان بود و آسمان نیز مهتابی و روشن بود دشمن متوجه کار ما شد در نتیجه چندین خمپاره متوالی هم برای ما انداخت که منجر به شهادت رسیدن دو تن از برادران ما شد که پس از این اتفاق به ما می­ گفت: ای کاش که من در آن مکان بودم و این شهادت نصیب من می ­شد.

«اما چه زیباست که خداوند می­ فرماید ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاٌ کانهم بنیان مرصوص»

آری خداوند در حقیقت کسانی را که در راه او مجاهده و مبارزه می­ کنند دوست می­ دارد و عاقبت نیز دوستان خود را در آن سرای عالم عاشقان خواهد برد به امید آن روزی که نظاره­ گر خاری و ذلت و نابودی دشمنان اسلام و به پیروزی رسیدن رزمندگان اسلام که تداوم بخشان راه شهیدانند باشیم و السلام علی من التبع الهُدی.

مورد دیگری که قابل تذکر است این بود که وی دیدگاه خود را درباره جنگ چنین بیان می ­کرد و می ­گفت: که ما شاید از جهت احساسات درونی هیچگونه علاقه و رغبتی به جنگ نداشته باشیم در صورتی که این برای ما خوب است چرا که خداوند در قرآن کریم می ­فرماید: عسی ان تکرهوُا شیئاٌ و هو خیرٌ لکم و عسی اَن تُحبُّون شیئاً و هو شرٌ لکم.

بسا این که چیزهایی است که ما به آن اکراه و دوری می­ کنیم در صورتی که آن برایمان خوب است و بسا چیزهایی که ما دوست داریم ولیکن آن چیز برایمان شر است.

و همچنین ایشان در شب های جمعه دعای کمیل و توسل را فراموش نمی­ کردند که جداً قابل تعریف است.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده