جانباز و راوی دفاع مقدس؛
چهارشنبه, ۰۱ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۰:۵۴
عبدالله دخانیان جانباز و راوی دفاع مقدس گفت: «حاج سیداسماعیل سیادت از نیرو‌های پرکار، فداکار و شجاع اطلاعات عملیات بود. حاج اسماعیل از زمان دفاع مقدس تاکنون انسان بسیار مخلص و بی‌ادعا‌یی بوده و در حال حاضر نیز در صحنه‌های مختلف در خدمت انقلاب و کشور عزیزمان است.»

به گزارش نوید شاهد سمنان: عبدالله دخانیان جانباز و راوی دفاع مقدس، هم‌رزم و یار دیرینه جانباز ۷۰ درصد سیداسماعیل سیادت در گفتگو با نوید شاهد گفت: در سن ۲۰ سالگی وقتی ضد انقلاب در کردستان تصمیم به جدایی طلبی گرفت به همراه رزمندگان سمنانی به کردستان شدیم. زمانی هم که جنگ تحمیل شد خداوند توفیق داد مدتی را خدمت رزمندگان اسلام باشم و در تعدادی از عملیات‌های آفندی، پدافندی و ایذایی شرکت داشتم.

ی

وی گفت: اولین ماموریتی که در کنار حاج سیداسماعیل سیادت بودم، عملیات پدافندی گیلانغرب در جبهه آوَزین بود که توفیق شرکت در این عملیات را داشتیم. پس از این عملیات به منطقه جنوب اعزام شدیم و در عملیات پیروز طریق‌القدس که شرکت کردیم که در این عملیات شهر استراتژیک بستان آزاد شد. حاج اسماعیل نیز در این عملیات مجروح شد. بعد از این عملیات در یگان‌های مختلف از جمله لشگر علی‌بن ابیطالب، تیپ ۲۱ امام رضا (ع) و نهایتاً در تیپ ۱۲ قائم خدمت ایشان بودم.

بیشتر بخوانید: تبیین صحیح اهداف نظام نقش مهمی در توفیق جوانان دارد

حاج اسماعیل انسانی مخلص و بی‌ادعا است

دخانیان خصوصیات اخلاقی و رفتاری حاج اسماعیل سیادت را اینچنین بیان کرد: ایشان از نیرو‌های پرکار، فداکار و شجاع اطلاعات عملیات بود. حاج اسماعیل از زمان دفاع مقدس تاکنون انسان بسیار مخلص و بی‌ادعا‌یی بوده و در حال حاضر نیز در صحنه‌های مختلف در خدمت انقلاب و کشور عزیزمان است.

بیشتر بخوانید: امنیت و بالندگی امروزِ کشور مرهون فرهنگ دفاع مقدس است

یک قدمی شهادت

این رزمنده دفاع مقدس در ادامه از عملیات کربلای پنج و شهادت قریب‌الوقوع حاج اسماعیل گفت: در عملیات کربلای پنج محلی بود به نام سه راه امام رضا. سرِ سه راه سنگر‌های بعثی‌ها باقی مانده بود که فرماندهی، ستاد و چندتا از واحد‌ها از آنها به عنوان سنگر استفاده می‌کردند. جلوی سنگر‌ها آتش سبک بود ما جلوی سنگر‌ها ایستاده بودیم و صحبت می‌کردیم. پس از مدتی من تصمیم گرفتم داخل سنگر بروم و از بقیه جدا شدم. به محض این که داخل سنگ شدم ناگهان توپی به زمین خورد و منفجر شد. برگشتم بیرون سنگر و دیدم حاج اسماعیل غرق در خون شده بود و علی یغمائیان دستش به یک پوست آویزان بود. فورا آمبولانس آمد و هردو را سوار آمبولانس کردیم. احساس من این بود که سید اسماعیل به شهادت می‌رسد.

دخانیان در پایان اظهار کرد: خاطرات جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس و بیان دستاوردهای انقلاب می‌تواند نسل جوان ما به این سمت سوق دهد که بدانند و تامل کنند این انقلاب با رشادت‌ها، فداکاری‌ها و قطره قطره خون شهدای این سرزمین به دست آمده است، به همین خاطر از اینکه از جانبازان و رزمندگان دفاع مقدس مصاحبه می‌کنید و خاطره‌شان را زنده نگه می‌دارید بسیار سپاسگزارم.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده