وصیت‌نامه شهید «علی فخارنیا»
شهید فخارنیا در قسمتی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «از خداوند متعال می‌خواهم دير يا زود مرا هم به صف عاشقان برساند چون ديگر ماندن برایم سخت است، دورى ياران بسيار مشكل است. خيلى علاقه به شهادت دارم و هميشه از خدا می‌خواهم اگر يک روز هم به آخر جنگ باقى مانده مرا هم شهيد بگرداند.»

نوید شاهد: شهید «علی فخارنیا» دهم خرداد ۱۳۴۷، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش «منصور» معمار بود و مادرش «کبرا» نام داشت. تا پایان سوم راهنمایی درس خواند. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. ششم مرداد ۱۳۶۷، در «اسلام آباد غرب» بر اثر اصابت ترکش توسط نیروهای بعثی، به مقام رفیع شهادت نائل آمد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است. بخش‌هایی از وصیت‌نامه این شهید والامقام را در نوید شاهد می‌خوانید.

ماندن برایم سخت است، به امید روزی که در صف عاشقان باشم

بسمه تعالى

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ

به نام خدا خدايی كه به من هستی بخشيد تا در صراط مستقيم حركت كنم. خدايی كه ابراهيم (ع) را از آتش و موسی (ع) را از آب نجات داد و خدايی كه براى راهنمايی بشر پيامبرانی فرستاد تا در صراط الله به سوى معشوق خويش بشتابند. با سلام بر رهبر كبيرمان كه كوه‌ها بايد استواری و درياها، خروش را از اوياد بگيرند و آن پيروى كه چون لب به سخن می‌گشايد شرق و غرب  را در امواج سخنان خويش گيج می‌كند، سخنانى كه گويى از سرشت و اعماق دل ميليون‌ها انسان بيرون می‌آيد. او بعد از 14چهارده قرن دوباره انقلابی را به سبک انقلاب حسين (ع) در روز عاشورا و در كربلا بپا كرد و به نداى هل من ناصر حسينى (ع) پاسخ مثبت داد. مى رود تا با رهبرى پيامبرگونه‌اش طوفانى كه از ايران خروشيدن گرفته را از جاى بركند. با سلام بر ملتمان كه امام می‌گويد؛ من از صدر اسلام تا كنون اين چنين ملتى سراغ ندارم، ملتى كه بهترين هستى خود و جگر گوشه هايشان را هديه مى كند که می‌خواهند تداوم بخش و زمينه سازان ظهور مهدى (عج) و پايان بخش ظلم و ستم در گيتى باشند. ملتى كه مظلوميتشان در هفتم تير و رنگ خونشان را در جنوب و غرب و كردستان بايد يافت. مردمى كه خورشيد به نظاره آن‌ها ايستاده است.

كدامين چشم مى توانست باور كند، بار ديگر محراب كوفه طنين ملكوتى را شاهد باشد؟ و فواره خون در دشت لاله زار كربلا (مرگ) را به مسخره بگيرند. همه ما روزی می‌آييم و بعد از مدتى می‌رويم چقدر خوش است در هنگان رفتن روى يار را ديدن.

هم اكنون كه اين چند خط را برايتان مى نويسم نزديک مغرب است و نمی‌دانم چه سرنوشتى در انتظارم می‌باشد. از خداوند متعال می‌خواهم دير يا زود مرا هم به صف عاشقان برساند چون ديگر ماندن برایم سخت است، دورى ياران بسيار مشكل است. هر وقت در تهران بودم هر جا را نگاه می‌كردم ياد عزيزان و دوستانم می‌افتادم كه به شهادت رسيده بودند و از خود بى خود می‌شدم. هر موقع كه نگاهم به خانواده شهدا مى افتاد ناراحت می‌شوم و شرمسار و سرافكنده از جلوى آن‌ها می‌گذرم. خيلى علاقه به شهادت دارم و هميشه از خدا می‌خواهم اگر يک روز هم به آخر جنگ باقى مانده مرا هم شهيد بگرداند. نگذاريد امام تنها بماند و در مصائب ائمه اطهار (ع) شركت كنيد و خود را با نور ائمه معصومين (ع) و مصائب آن‌ها آشنا كنيد.

امروز روز جهاد در راه عقيده است روز لبیک گفتن به نداى امام حسين (ع) است، روز انتقام سيلى حضرت زهرا (س) است روز انتقام فرق شكافته مولا اميرالمومنين (ع) است، روز انتقام دندان شكسته رسول الله (ص) است، روز لبیک گويى به پير جماران امام امت است كه با تمام قوا جلوى متجاوزين شرق و غرب ايستاده است؛ درنگ جايز نيست.

پروردگارا مرگ ما را شهادت در راهت قرار بده

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

«على فخار نيا»

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده