سه‌شنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۵۸
زهرا حسنی مادر شهید «غلام محمد احمدی» از شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون در سالروز شهادت فرزندش در گفت و گو با خبرنگار نوید شاهد قم گفت: دفعه دوم که از سوریه برگشت با غلام محمد به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم و کنار یک ستون نشست و با خود راز و نیاز می کرد؛ به گمانم همان روز برات شهادتش را از بی بی حضرت معصومه (س) گرفته بود.

به گزارش نوید شاهد استان قم، به بهانه سالروز شهادت شهید غلام محمد احمدی مصادف با سالروز شهادت امام حسن عسگری علیه السلام نوید شاهد قم پای صحبت های مادر دلسوخته ای از این شهید مدافع حرم لشکر فاطمیون نشسته تا برایمان به بیان خاطرات و وصف زندگی نامه ای از نوجوان شهیدش بپردازد.

شهید غلام محمد احمدی متولد یکم فروردین ۱۳۷۴ در خانواده مومن و متدین در شهر قم دیده به جهان گشود.

او در مدرسه شهید مدنی در منطقه شهید بهشتی قم، به درس می پردازد و در سنین ۱۶ الی ۱۷ سالگی قصد دفاع از حرم حضرت زینب (س) در سوریه را می کند و راهی دیار عشق می شود.

پدرش نادر علی هفت ماه پس از شهادت غلام محمد به علت عارضه شیمیایی در منطقه حلب سوریه فوت شده است؛ اما هیچ گاه راضی نشده بود که پرونده ای برای جانبازی و شهادت خویش مهیا سازند.

شهید غلام محمد احمدی نوجوان ۱۸ ساله ای بود که پس از چندی مجاهدت به صورت داوطلبانه در منطقه حلب سوریه در سال ۱۳۹۳ به دست مزدوران و جنایتکاران داعش، در دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر مطهرش به همراه چهار تن از دیگر شهدا در سال ۹۳ به میهن اسلامی بازگشت و در بهشت معصومه (س) قم آرام گرفت.

برات شهادت را از حضرت معصومه(س) گرفت

زهرا حسنی متولد ۱۳۳۶ مادر شهید غلام محمد احمدی است که پس از سال ها رنج و مشقت دوری از نوجوان شهیدش به گفت و گو با نوید شاهد قم پرداخته است.

در اخلاق بی نظیر بود

وی در سالروز شهادت فرزندش از خصوصیات اخلاقی غلام محمد گفت: غلام‌محمد پسری مودب و آرام بود.

در کوچه میان بچه ها و همکلاسی هایش بسیار خوش اخلاق بود و در مدرسه هر ساله شاگرد اول محسوب می‌شد و با سن کمی که داشت کوشش و تلاش می کرد که اهل خانه در آسایش باشند.

سفر مخفیانه

زهرا حسنی از سفرهای غلام محمد و پدرش به سوریه افزود: غلام محمد به همراه پدرش هر موقع به سوریه می رفتند به ما می‌گفتند که جهت کار کردن و انجام کار ضروری به شهر تهران می رویم، اما مخفیانه به سوریه می رفتند.

شوق پرواز

او از عواملی که شوق سفر سوریه را در غلام محمد برانگیخته بود اظهار کرد: فرزندم سال 1382 به همراه پدرش در ماه محرم به کربلا رفته بودند؛ در آن موقع دشمنان داعشی در صحن مقام امام زمان(عج) و مقام امام صادق (ع) زیر دیگ آب جوش بمب گذاری کرده بودند؛

غلام محمد در آن حادثه که عده‌ای از شیعیان به شهادت رسیده بودند حضور داشت و شاهد صحنه های دلخراش بود، از آن زمان به بعد هر موقع حرف از سوریه می شد میگفت: مادر، من آن لحظه را از یاد نمی برم که داعش چه جنایتی را انجام داد و من باید انتقام بگیرم و به سوریه بروم و همیشه در خانه از دوستانش که به سوریه رفته اند یاد می کرد و شوق پرواز داشت.

دفاع از حریم اهل بیت

مادر شهید احمدی افزود: روزهایی که با من در مورد رفتن به سوریه صحبت می کرد از دوستانش که در سوریه به شهادت رسیدند تعریف می کرد و میگفت: مادر، من هم باید کنار دوستانم باشم تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کنیم.

آخرین خاطره

زهرا حسنی در خاطره ای از فرزندش یاد کرد و افزود: دفعه دوم که از سوریه برگشت با غلام محمد به حرم حضرت معصومه (س) رفتیم و کنار یک ستون نشست و با خود راز و نیاز کرد؛ به گمانم همان روز برات شهادتش را از بی بی حضرت معصومه (س) گرفته بود.

باید در خط مقدم بجنگم

مادر شهید احمدی از نارحتی فرزندش که در خط مقدم نمی رود گفت: پدرش او را برای این که پشت جبهه های سوریه بماند و کمک رزمنده های فاطمیون کند به همراه خود به سوریه می برد و غلام محمد، وقتی از مدرسه به خانه می آمد با پدر بحث می کردند و می گفت: نمی شود در پشت جبهه ها بمانم و من هم باید در خط مقدم بجنگم.

خبر شهادت 

او از نحوه خبر رسانی شهادت فرزنش گفت: روز عید قربان در منزل خواهرم دعوت بودیم که یکی از دوستانش با من تماس گرفت و گفت: من تهران هستم و می خواهم برایتان از غلام محمد عکس هایی به عنوان یادگاری بیاورم.

فردای آن روز به خانه من آمد، اما در هر جمله ای که با من صحبت می کرد اشک و ناله ای همراه بود و من آن لحظه متوجه شهادت پسرم شدم و از آن روز به بعد به انتظار بازگشت پیکر فرزندم نشستم...

بازگشت شهدا به میهن

وی ادامه داد: روزی که پیکر پسر شهیدم را آوردند، مصادف با روز عرفه در سال ۱۳۹۳ بود که غلام محمد به همراه ۴ تن از دیگر شهدا از سوریه به میهن اسلامی بازگشتند؛ مردم شریف قم، پیکر شهدا را تشییع کردند و محمد را از حرم مطهر به بهشت معصومه بردند و دفع کردند.

یادگاری های غلام محمد

زهرا حسنی از خاطره خود در زیارت سوریه گفت: یک سال پس از شهادت غلام محمد ما را جهت زیارت حرم حضرت زینب سلام الله علیها به سوریه بردند.

در زیارتگاه سربازان جوانی که آن جا بودند مرا شناختند و یکی از آنان گفت: مادر غلام محمد، من شما را میشناسم و هدیه ای به من داد و گفت: این هدیه را تا وقتی که به خانه نرفته اید باز نکنید.

مدتی گذشت، در منزل، برادران و خواهرانش بسته ای که هدیه گرفته بودم را باز کردند. در آن بسته قرآن جیبی غلام محمد و تلفن همراهش که خونی شده بود قرار داشت.
آنگاه فهمیدم به خاطر خونی بودن این وسایل به من گفته بود که بسته را در منزل باز کنم که حالم نامساعد نشود.

غلام اهل بیت

مادر شهید غلام محمد احمدی در خصوص علت نامگذاری فرزندان گفت: پدر غلام محمد می گفت: پیشوند اسامی فرزندانم را باید غلام بگذارم و پس از آن اسم اهل بیت باشد؛ یعنی فرزندانم غلام اهل بیت هستند.
غلامرضا فرزند اول خانواده است، غلام مهدی و علی اصغر دیگر پسران من هستند بتول و فاطمه هم دخترانم هستند.

اما غلام محمد که یکی از بهترین فرزندانم بود در سن 18 سالگی به شهادت رسید و من به عنوان مادران شهدا به شهادت فرزندم افتخار می کنم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده