وصیت شهيد پارسایی «2»
شهيد «سيد غضنفر پارسایی» در وصیت خود می‌نویسد: «حساب کنيد که امام حسين (ع) حاضر است و امداد «هل من ناصر ينصرنی» سر داده و چون...» متن کامل وصیت دوم این شهید بزرگوار ار در نوید شاهد بخوانید.

امام زمانم ندای هل من ناصر ينصرنی سر داده است

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «سيد غضنفر پارسایی» سوم خرداد سال 1343 در روستای مشايخ دشمن زياری در خانواده‌ای مذهبی و متدين ديده به جهان گشود. وی در روستا تحصيلات خود را آغاز کرد و همراه با ادامه تحصيل به امرار معاش خود و خانواده پرداخت. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه نبرد شد و سرانجام 18 آبان سال 1361 بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

متن وصیت‌نامه «2»: امام زمانم ندای هل من ناصر ينصرنی سر داده

وصيت نامه اين جانب «سيد غضنفر پارسائي »در مورخه 29 مرداد سال1361. ای پدر مهربان و ای مادر عزيز بسيار زحمت مرا کشيديد و حلالم کنيد. ای مادر خواهشمندم که اگر من شهيد شدم گريه نکنيد که باعث شادی بعثيان شود و من در سپيدان ثبت‌نام کرده‌ام که برای مبارزه با صداميان تجاوزگر مبارزه کنم. حساب کنيد که امام حسين(ع) حاضر است و امداد هل من ناصر ينصرنی سر داده و چون اولاد آن بزرگوار يعنی پير جماران نايب بر حقش که ادامه دهنده نهضت آن بزرگوار است بر من واجب شده است.


که لبيک گويان به ندای مظلومانش امام خمينی رهسپار جبهه حق عليه باطل شوم. وصيتم به شما پدر و مادر و خواهران و برادرانم اين است که اگر من شهيد شدم نه گريه کنيد و نه لباس سياه بپوشيد زيرا که شهيدان نمرده‌اند.

برای چندمين باربه شماها وصيت می‌کنم که برای من گريه نکنيد. بلکه ادامه دهنده خط سرخ شهيدان باشيد و اين را هم بدانيد که اگر شما مانع رفتن من به صحنه شويد فردای قيامت جواب حضرت مهدی(عج) را چه می‌دهيد. آن وقت من حجت خود را به شما تمام کرده‌ام و باز هم سخن خود را ادامه می‌دهم.

با ستمگران در ستیز باشید

هميشه با زورگويان و ستمگران در ستيز باشيد که رضای خداوند در آن است هميشه اين دنيای فانی را برای عمر چند روزه تن به ذلت ندهيد و هميشه حاضر به فرامين امام خمينی باشيد که خداوند را از خودتان خشنود کرده‌ايد و هميشه به ياری مستضعفين بشتابيد که اخلاق علی(ع) است و پشت جبهه را هيچگاه رها نکنيد که شکست صداميان کافر نزديک است همچنان که اماممان فرموده اگربکشيم مشرکان صدامی را که پيروزيم و اگر هم شهيد شويم باز پيروزيم و هيهات هيهات که من تن به ذلت بدهم.

به خدا قسم ای پدر و مادر عزيز زحمت کش که اگر سرتا سر مشرق تا مغرب را از طلا و نقره پر کنند و به من بدهند، هيچگاه امام خمينی بزرگوار را تنها نگذارم زيرا که مردم آن زمانی که خودخواه بودند امام حسين(ع) را تنها گذاشتند و تن به ذلت دادند و ما که مردم کوفی نيستيم.

باز هم سفارش می‌کنم که مرا حلال کنيد و اگر هم شهيد شدم برايم گريه نکنيد بلکه لباس سياه هم نپوشيد. والسلام عليکم و رحمت الله و برکاته. سيد غضنفر پارسائي در مورخه 29 مرداد سال 1361 .

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده