گفتگویی در بیان خاطرات شهید مدافع حرم «علیرضا جیلان»
شنبه, ۲۶ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۲۲
داود باقری امام‌آبادی، داماد خانواده شهید علیرضا جیلان در گفتگو با خبرنگار نویدشاهد استان قم گفت: رزمنده‌ها علیرضا را «ابوامیر» صدا می‌زدند؛ روزی که حاج حیدر به شهادت رسید و علیرضا به جای حاج حیدر فرماندهی را دست گرفت، او را ذوالفقار نامیدند؛ «ذوالفقار حاج حیدر».

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید مدافع حرم علیرضا جیلان فرزند مصطفی، بیست و هشتم بهمن 1362، چند روز بعد از شهادت عمویش در شهر بروجن به دنیا آمد. او دارای یک فرزند به نام امیر علی است.

«ذوالفقار حاج حیدر»

خانواده نام عموی شهیدش «علیرضا» را بر وی نهادند. او بنیانگذار هیئت فاطمیون در بروجن بود که بصورت داوطلب عازم سوریه شد. فرمانده تیپ رسول اکرم (ص) بود و معروف به ذوالفقار که سرانجام در آزادسازی شهر بوکمال در بیست و هشتم آبان 1396 به فیض شهادت نایل آمد.

داود باقری امام‌آبادی، داماد خانواده شهید جیلان به گفتگویی درخصوص زندگی و شهادت این شهید بزرگوار پرداخته است که در ادامه می‌خوانید. 

خوش اخلاق و با اراده بود

باقری درباره خصوصیات اخلاقی شهید جیلان عنوان کرد: این شهید بزرگوار بسیار با اراده بود و هر کاری را که تصمیم به انجام آن می‌گرفت با تمام قوا انجام می‌داد. در ایام فاطمیه به تشکیل دادن هیئت در شهر فکر می‌کرد که آن را عملی ساخت. او سعی داشت جوانان بروجن را با حال و هوای فاطمیه آشنا سازد. من که رفیق روزهای تلخ و شیرین او بودم در این تصمیم کمک کردم و هیئتی را با نام «هیئت فاطمیون» در بروجن برپا کردیم و شهید، هیئت را سخنران‌محور تشکیل داد.

ازدواج با خواهر شهید

وی از ازدواجش با خواهر این شهید والامقام گفت: تا سال‌های سال نمی‌دانستم علیرضا خواهر دارد، تا اینکه زمان ازدواجم رسید و در پرس‌وجوهای اقوام، خواهر علیرضا را معرفی کردند. پس از مدتی با او ازدواج کردم و نتیجه این ازدواج در حال حاضر سه فرزند است.

اعزام به سوریه

باقری درباره اعزام شهید به سوریه تعریف کرد: علیرضا به صورت مخفیانه به عنوان بسیجی با لشکر فاطمیون به سوریه اعزام شد و بعدها فرمانده تیپ خط‌شکن رسول اکرم (ص) زینبیون شد و در آزادسازی حلب، فرماندهی منطقه را به دست گرفت.

ذوالفقار حاج حیدر

او دلیل شهرت شهید علیرضا را به نام «ذوالفقار» این چنین شرح داد: اسم جهادی فرمانده لشکر زینبیون حاج حیدر بود و علیرضا همیشه و همه جا در هر موقعیت مکانی و زمانی همراه و یاور حاج حیدر بود. رزمنده‌ها علیرضا را «ابو امیر» صدا می‌زدند. روزی که حاج حیدر به شهادت رسید و علیرضا به جای حاج حیدر فرماندهی را دست گرفت، او را «ذوالفقار» نامیدند. «ذوالفقارِ حاج حیدر»

حاج قاسم و هشتمین انگشتر

داماد خانواده، درباره خاطره‌ای که از زبان شهید جیلان درباره دستور سردار شهید «قاسم سلیمانی» شنیده بود، بیان کرد: روزی علیرضا خاطره نحوه عضویت در سپاه قدس را برایم نقل می کرد و می‌گفت؛ در جمعی با حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و بچه‌های پاکستانی تیپ زینبیون نشسته بودیم که ایشان بیانی را با بچه‌ها داشته باشد و بازدید کند. رزمنده ها نوبت به نوبت با حاج قاسم صحبت و خودشان را معرفی کردند تا اینکه نوبت به من رسید. حاج قاسم پرسید اسم و سمت شما چیست؟ گفتم: بسیجی صفر. حاج قاسم با تعجب گفت: بسیجی صفر یعنی چه و خندید؛ او که از شهامت و دلاوری‌های علیرضا از زبان رزمنده‌ها شنیده بود، دستور داد که مرا جذب سپاه قدس کنند و در پایان مراسم، حاج قاسم عزیز به هر هشت نفری که آنجا بودیم، انگشتری از طرف رهبر معظم انقلاب تقدیم کرد. شعری هم از این باب سروده شد. هشتمین انگشتر آقا به دستت خوش نشست/ ای فدای پیکر ارباب بی‌انگشترت.

خبر شهادت 

وی از روزی که خبر شهادت شهید جیلان را به ایران اعلام کردند گفت: سال 1396 ظهر شهادت امام رضا علیه السلام بود که در میدان هروی تهران، هیئتی برگزار شد که شرکت کردم و روضه پرشوری از مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها خوانده شد. حال عجیبی داشتم؛ به سمت قم حرکت کردم.

ساعت سه‌ونیم ظهر بود که به ابتدای قم رسیدم، ناگهان شماره‌ای شش رقمی و ناشناس، تماس گرفت و گفت: علیرضا جیلان پرید و قطع کرد. با حالتی از تعجب، حیرت و بی‌قراری با سپاه قدس تماس گرفتم و ارتباطی با سوریه برقرار شد که گفتن بله، یکی از بچه‌های اهل بروجن به شهادت رسیده است. از اعماق وجودم آهی کشیدم و مطمئن شدم که تنها رفیق زندگی‌ام را از دست دادم.

ارادت قلبی به مادر

داود باقری از ارادت قلبی علیرضا به مادرش عنوان کرد: چند ماه قبل از شهادتش در تاریخ بیست و نهم فروردین ۹۶ بود که مادر علیرضا در بیمارستان گلپایگانی فوت شد. من با علیرضا تماس گرفتم و خبر فوت مادرش را به او دادم. او با اولین پرواز خودش را رساند. ساعت‌های پایانی از شب بود که در سردخانه جنازه مادر را بغل کرد و صورتش را کف پای مادرش چسبانده بود و نجوای عاشقانه با پیکر مادرش داشت. به راستی که برات شهادتش را از مادر گرفت.

برای شهادتم دعا کنید

در این گفتگو، خواهر شهید والامقام درباره طلب دعا و تاکید بر اجرای مراسم احیای هر ساله توسط شهید، تعریف کرد: شهید علیرضا ۲۱ رمضان هر سال مراسم احیا را در منزل پدرمان برگزار می‌کرد، زمانی که به سوریه رفت با پدر تماس گرفت که مبادا مراسم احیا برگزار نشود و با تاکید بر اجرای این مراسم گفت: من برای عاقبت بخیری شما دعا می‌کنم و شما هم برای شهادت من دعا کنید.

مراسم‌های باشکوه 

وی درباره مراسم‌های باشکوهی که برای برادر شهیدش برگزار شده بود، بیان کرد: علیرضا هنگامی که شهید شد هنر اصلی شهادتش را نشان داد و انقلابی معنوی به پا کرد. سید روح الله طباطبایی نماینده ولی فقیه در سوریه، نماز او را در حرم حضرت زینب (س) اقامه کرد. بار دوم پیکرش را در معراج شهدای تهران تشییع کردند، جمعیتی که مملو و از پیر و جوان بود بسیار چشمگیر بود. سپس علیرضا را در بهشت معصومه (س) با حضور افغانستانی‌ها و پاکستانی‌های تیپ زینبیون لشکر فاطمیون تشییع کردند.

شب جمعه بود که در حرم حضرت معصومه (س)، دعای کمیل با حضور پیکر مطهر علیرضا برگزار شد و سپس ساعت‌های بامداد بود که او را پس از تشییع در بسیاری از مساجد، به مسجد مقدس جمکران رساندند، دعای کمیل سحرگاهی را خواندند و صبح جمعه دعای ندبه با حضور آحاد مردم برگزار شد.

پیکر مطهر برادرم علیرضا جیلان را در بروجن با حضور مردم هیئتی و شهید پرور در هیئت فاطمیون بسیار باشکوه برگزار کردیم. از شب لیله‌الدفن تا شب چهلم علیرضا، کنار مزار مطهر شهدا یادمانی را ساخته بودند که هر شب زیارت عاشورا و دعای کمیل برگزار می‌شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده