گفتگویی به مناسبت سالروز ورود آزادگان
شنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۲:۵۲
جانباز و آزاده عزیز «ناصر کریمی» بیان داشت: خداوند محل مبارزه ما را اسارتگاه دشمن قرار داده بود. اسرا در همان دوران خفقان اسارت با تمام محدودیت‌ها، تنگناها، شکنجه‌ها و مرارت‌هایی که وجود داشت، دست از نشر و بسط ارزش‌ها برنداشتند.

 

به مناسبت فرارسیدن سالروز ورود آزادگان به میهن، خبرنگار نوید شاهد استان قم با یکی از آزادگان دوران دفاع‌ مقدس این شهر گفتگویی داشته است. در این گفتگو به بیان خاطرات و شرح وقایع دوران اسارت پرداخته شده است که برای مخاطبان منتشر می‌شود. 

خداوند محل مبارزه ما را اسارتگاه دشمن قرار داده بود

 

این جانباز آزاده در آغاز سخن گفت: ناصر کریمی هستم و سال 1344 در شهر زنجان متولد شدم. مرداد سال ۱۳۶۴ در عملیات عاشورای ۲ در یک تک شبانه به اتفاق ۱۴ نفر از همرزمانم در حین پیشروی به سمت مواضع دشمن بودیم که به اسارت نیروهای بعثی درآمدیم.

بعد از آزادی، خدمت در سپاه را ادامه دادم و تا سال 1386 مشغول خدمت بودم. پس از بازنشستگی از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران دعوت به همکاری و در واحد معتمدین معین مشغول به کار شدم. از طرفی به عنوان خدمتگزار هیئت آزادگان استان قم (متوسلین به حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام) مشغول خدمت‌رسانی هستم و در حال حاضر به عنوان دبیر ستاد استانی کنگره شهدای غریب اسارت منصوب شدم و بعد از هشت ماه پیگیری امور، موفق شدیم اجلاسیه شهدای غریب اسارت را در استان قم باشکوهی مثال زدنی برگزار کنیم.

خداوند محل مبارزه ما را اسارتگاه دشمن قرار داده بود

همرزمان اسارت

وی در ادامه تعریف کرد: با بسیاری از شهدا رفیق بودیم و انس و الفت زیادی داشتیم و از معرفت و مرام و روش آنها بهره‌ها بردیم؛ ازجمله آقاجواد عابدی فرمانده شجاع گردان، آقاسیدابراهیم جنابان فرمانده دلاور گروهان، بسیجی عزیز و جان‌برکف آقاسیدمهدی موسوی، احمد تجویدی، محمد بیطرفان، مسعود اوجی، سیدحسین موسوی، حمید رستمی و … از دوستان شهید ما بودند.

دعا برای موفقیت رزمندگان

آزاده سرافراز ناصر کریمی همچنین افزود: در دوران اسارت عمده نگرانی ما وضعیت جبهه‌ها بود. دائماً برای سرافرازی دلاورمردانی که از آب و خاک، عرض و ناموس، حدود و ثغور و کیان جمهوری اسلامی در برابر دشمن تا بن دندان مسلح متجاوز دفاع می‌کردند؛ دعا می‌کردیم.

اسارتگاه، جایی برای تهجّد

این جانباز دلاور درباره خاطراتش از دوران اسارت بیان کرد: بچه‌های اسیر همواره در کنج آسایشگاه در حال عبادت و نماز شب بودند؛ انس و الفت خاصی با قرآن و نهج‌البلاغه داشتند. حس‌و‌حال ما در دوران اسارت، حس‌و‌حال رزمنده‌ای بود که در دفاع از جمهوری اسلامی و ارزش‌های انقلاب اسلامی در زندان‌های دشمنان بعثی محبوس شده است. هیچگاه از اینکه به اسارت دشمن درآمده بودیم ناامید نبودیم و امیدمان به رحمت خداوند بود. از اینکه توفیق داشتیم دوشادوش رزمندگان اسلام سلاح به دست بگیریم و دفاع کنیم خوشحال بودیم اما تقدیر ما چنین بود که در اسارت دشمن باشیم. خداوند محل مبارزه ما را اسارتگاه دشمن قرار داده بود. اسرا در همان دوران خفقان اسارت با تمام محدودیت‌ها، تنگناها، شکنجه‌ها و مرارت‌هایی که فراسوی ما وجود داشت، دست از نشر و بسط ارزش‌ها برنداشتند.

خداوند محل مبارزه ما را اسارتگاه دشمن قرار داده بود

ایثار در اسارت

وی گفت: بچه‌ها در اوج معنویات قرار داشتند، هیچگاه از ارتباط با خدا فاصله نمی‌گرفتند. روحیه فداکاری و ایثار بسیار مشهود بود به طوری‌که توجه به دوستان اسیری که از لحاظ جسمی ضعیف‌تر بودند و در حین عملیات دچار جراحت شده بودند، در اولویت همه قرار داشت. تمام فضیلت‌ها و ارزش‌های انسانی و الهی در اسارتگاه‌های بعثی در اوج بود و ایثار به معنای واقعی کلمه در اسارتگاه‌ها معنا پیدا می‌کرد.

اولین دیدار با همرزمان شهید

کریمی خاطرنشان کرد: ما آزادگان با تمام سختی‌ها و مشکلات و شکنجه‌ها دوران پرمرارت اسارت را سرافرازانه سپری کردیم و در برابر اذیت و آزار و ضرب و شتم دشمن از ارزش‌ها کوتاه نیامدیم. پس از اسارت، با حضور در گلزار شهدای عزیز جان تازه‌ای گرفتیم، روحمان طراوت گرفت و ترنمی از فضای با صفای گلزار شهدا ما را سبک‌بال کرد. دیدار با پدر و مادر، خواهر و برادر و خویشان چشم‌به‌راه یکی از خاطرات بسیار خوبی بود که در ذهن من از آن دوران نقش بسته است.

رحلت امام (ره)، غم‌انگیزترین خاطره

این جانباز آزاده در پایان با بیان اینکه غم‌انگیزترین خاطره‌اش در دوران اسارت، شنیدن خبر ناگوار رحلت حضرت امام(ره) بود، گفت: ما در ابتدای امر حاضر به پذیرش چنین خبری نبودیم؛ چرا که احساس می‌کردیم این خبر در قالب یک عملیات روانی است و بعثی‌ها با اعلام چنین خبری بنا دارند باعث آزار و اذیت روح و روان اسرای در بند شوند اما دو سه روز بعد به این نتیجه رسیدیم که این اتفاق ناگوار در واقعیت اتفاق افتاده است و حضرت امام(ره) به ملکوت اعلی پیوسته و لذا تلخ‌ترین و ناگوارترین خبری بود که در طول اسارت به گوش ما رسید.

وقتی این خبر به گوش ما رسید توان از بدن ما گرفته و باعث تضعیف روحیه اسرا شد و تا مدت طولانی این شرایط سخت بر اردوگاه حاکم بود. انصافاً زبان از بیان این رویداد بسیار تلخ قاصر است که چه لحظات سختی بر بچه‌ها گذشت؛ چراکه اسرا امید آن را داشتند که بعد از آزادی، موفق به دیدار امامشان شوند و غبار غم را از تنشان بزدایند اما چنین نشد.

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده