معجزات الهی که در منطقه عملیاتی به کمک شهید آمد
به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «مراد پیشگر» يكم دی ماه 1337، در شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش سبيل، در شركت نفت كار میكرد و مادرش حنيفه نام داشت. تا پايان دوره ابتدايی درس خواند. سال 1358 ازدواج كرد و صاحب چهار پسر و دو دختر شد. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت و به اسارت نيروهای بعثی درآمد. بر اثر جراحات ناشی از دوران اسارت به درجه جانبازی نائل شد و پس از آزادی از اسارت سيزدهم ارديبهشت 1375، در بيمارستان شهيد مطهری تهران بر عوارض ناشی از جراحات دوران اسارت به شهادت رسيد. مزار او در زادگاهش واقع است.
معجزات الهی که در منطقه عملیاتی به کمک شهید آمد
یکی از همرزمان همسرم تعریف میکرد؛ زمانی که شهید زخمی شده بود او را به داخل سنگر بردم و به او گفتم پیشت میمانم اما شهید به من گفت؛ تو که سالمی برو جلو و در برابردشمن بایست. من با این حرف شهید رفتم و زمانی که برگشتم دیدم که سنگر منفجر شده و فکر کردم مراد شهید شده. بعدها معلوم شد که او از سنگر خارج شده بود.
شهید تعریف میکرد؛ زمانی که داخل سنگر بودم شخصی با لباس سفید، چهرهای پاک و زیبا و قدی بلند آمد و به من گفت؛ از سنگر خارج شو، من گفنم؛ نمیتوانم، گفت؛ تلاشت را بکن، میتوانی. من هم بلند شدم و تا خاکریز آمدم. خودم را به آن طرف خاکریز رساندم و وقتی سرم را برگرداندم که پشت سرم را نگاه کنم دیدم که سنگر منفجر شده بود و تانکری که در خاکریز دشمن بود سوراخ سوراخ شده بود. رفتم که آب بخورم همان جا بیهوش شدم و زمانی که بیدار شدم عراقیها داشتند مرا با لگد میزدند و مرا به اسارت بردند.
(به نقل از همسر شهید، معصومه شنبهایی)
کارها را فقط برای رضای خدا انجام دهید
برادرم همیشه اعمال و فرایض دینیاش را انجام میداد و میگفت؛ ما باید کارهایمان را فقط برای رضای خدا انجام دهیم، اگر کارهایمان برای خدا باشد نتیجه مطلوبی به همراه دارد و اگر غیر از این باشد دوام ندارد و بیارزش است.
(به نقل از برادر شهید، مجید پیشگر)