خواسته شهید «مهدی رحمانی» از پدر و مادرش؛

بیچارگى ملت زمانى فرا مى‌‏رسد که بین مردم تفرقه بیفتد

شهید «مهدی رحمانی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «خواهر عزیزم! این نصیحت را از من قبول کن و فرزندان خود را خوب تربیت کن و حجابت را رعایت کن؛ چرا که بیچارگى ما زمانى فرا مى‌‏رسد که بین ما تفرقه بیفتد ...»

بیچارگى ملت زمانى فرا مى‏رسد که بین مردم تفرقه بیفتد

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، شهید «مهدی رحمانی»، چهاردهم آبان ماه سال ۱۳۴۶، در شهر قزوین به دنیا آمد، پدرش اسماعیل، کارگر بود و مادرش اقدس نام داشت و تا اول متوسطه درس خواند. این شهید بزرگوار به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، بیست و هشتم فروردین سال ۱۳۶۷، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به کمر و پاها، شهید شد و مزار مطهرش در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

وصیت‌نامه شهید مهدی رحمانی:

مادر جان! که جانم فداى تو انشاءالله مرا حلالم کن. مادر! مانند مادرهاى دیگر، مانند زینب کبرى(س) و سکینه(س) که وقتى اهل قافله شهید شدند- صبور بودند، شما هم همان گونه باشید. وقتى زینب(س) بر سر بالین برادرش حسین(ع) رسید، صبور بود و خدا را شُکر کرد و با این که اهل قافله را شهید کردند و خود ایشان را شکنجه دادند، ولى با این حال در زیر شکنجه‏‌ها «لا اله الا الله» مى‏گفت و دین خدا را ابلاغ مى‏ کرد؛ که با ابلاغ هاى زینب(س) بود جهان به لرزه در آمد.

خواهر عزیزم! این نصیحت را از من قبول کن و فرزندان خود را خوب تربیت کن و حجابت را رعایت کن؛ چرا که بیچارگى ما زمانى فرا مى‏رسد که بین ما تفرقه بیفتد. اى دوستان! مرا حلالم کنید. خدایا! کاش هزار جان داشتم تا در راه تو فدا مى‏‌کردم.

خدایا! خودت مى‏‌دانى تا آنجا که توان داشتم، در راهت قدم برداشتم. زمان همچنان با قیام مستضعفین که فریاد تکبیرشان روشنایى صبح را نوید مى‏ دهد- سپرى مى‏ گردد. این بار دست امپریالیسم، از آستین صدام بیرون آمده و به کشور ما که تازه با نیروى الهى از یوغ استعمار رهایى یافته- دراز مى‏ شود. مردم مسلمان ایران براى یارى اسلام به پا خاسته، شروع به بُریدن دست امپریالیسم نمودند و من قطره‌اى از سیل خروشان امت هستم.

بیچارگى ملت زمانى فرا مى‏رسد که بین مردم تفرقه بیفتد

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده