کد خبر : ۵۹۷۷۲۹
۱۱:۱۹

۱۴۰۴/۰۵/۱۹
خاطره‌‌ای از شهید «فرزاد مسافری»

عزم شهید مسافری برای دفاع از وطن؛ قصه نوجوانی پرشور

مادر شهید تعریف می‌کند: او با دیدن تصاویر رزمندگان در تلویزیون، تصمیم خود را به ما اطلاع داد. این تصمیم با مخالفت من و پدرش روبرو شد، اما اصرار ما تاثیری روی او نداشت. هر وقت رزمندگان را در تلویزیون می‌دید، بغض می‌کرد و به من و پدرش می‌گفت؛ اگر مانع رفتنم شوید، گناهش گردن شما خواهد بود. بالاخره اشک‌هایش روی دل پدر تاثیر گذاشت و رضایت داد که در جبهه شرکت کند.


به گزارش نوید شاهد هرمزگان، شهید «فرزاد مسافری» هفدهم شهریور ۱۳۴۶، در شهرستان بندرعباس دیده به جهان گشود. پدرش احمد، راننده شهرداری بود و مادرش زینب نام داشت. دانش‌آموز دوم راهنمایی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هفدهم مرداد ۱۳۶۲، در قلاویزان توسط نیرو‌های عراقی بر اثر اصابت گلوله به سر، شهید شد. مدفن او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

ی

شهید مسافری؛ نوجوانی که به فرمان حق لبیک گفت

قبل از اینکه شهید تصمیم قاطع خود را برای رفتن به جبهه حق علیه باطل بگیرد، با دوستانش در مسجد محله دور هم جمع می‌شدند و نگهبانی می‌دادند.

او با دیدن تصاویر رزمندگان در تلویزیون، تصمیم خود را به ما اطلاع داد. این تصمیم با مخالفت من و پدرش روبرو شد، اما اصرار ما تاثیری روی او نداشت.

چند روزی به نشانه ناراحتی، غذا نخورد؛ اما این رفتار هم نتوانست من را قانع کند و همچنان مخالف رفتن او بودم. دلیل مخالفت ما سن پایینش و ادامه تحصیل در مقطع راهنمایی بود. بارها به او می‌گفتم: «پسرم، تو باید درست را بخوانی.»

هر وقت رزمندگان را در تلویزیون می‌دید، بغض می‌کرد و به من و پدرش می‌گفت: «اگر مانع رفتنم شوید، گناهش گردن شما خواهد بود.» بالاخره اشک‌هایش روی دل پدر تاثیر گذاشت و رضایت داد که در جبهه شرکت کند.

بعد از ثبت نام در پایگاه، شب را به ترس از منصرف شدن من در مسجد گذراند. من از طریق برادر بزرگترش پیام دادم که دیگر مانع رفتنش نخواهم شد و او آن شب را به خانه برگشت.

صبح روز اعزام، او را از زیر قرآن رد کردم و پس از خداحافظی با من و پدرش راهی جبهه مهران شد.

نامه‌هایی که از او رسید، نشان می‌داد در عملیات‌های پی‌درپی شرکت کرده و از پیروزی رزمندگان می‌نوشت. حدود یک ماه از حضورش در جبهه می‌گذشت که در عملیات والفجر ۳، با اصابت گلوله به سر، به فیض شهادت نائل آمد.

(به نقل از مادر شهید، زینب آرست)

ی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه