- زندگینامه شهدا

navideshahed.com

یتیم نوازی مختار؛ از مهربانی تا شهادت

یتیم نوازی مختار؛ از مهربانی تا شهادت

خواهر شهید «مختار گندم‌چین» نقل می‌کند: « دایی که زنگ می‌زد، احمد پر می‌کشید. مختار با خواهر حرف می‌زد و احمد از سر و کول دایی بالا می‌رفت. برادر‌ها و خواهر‌های دیگر اعتراض می‌کردند: چرا همیشه تا از راه می‌رسی می‌ری خونه آبجی؟ می‌گفت: بچه‌هاش یتیم‌اند.»
مسجد، میعادگاه شهید «زمانی» بود

مسجد، میعادگاه شهید «زمانی» بود

هم‌رزم شهید «سعید زمانی» نقل می‌کند: «جز من کسی زنده نمانده بود. بی‌انصاف‌ها مسجد را هم به آتش کشیده بودند. بعد از شهادت بچه‌ها آنجا را آتش زده‌اند. شنیدم که تقریباً همه شهدای حادثه سوختگی داشته‌اند.»
اهمیت به نماز اول وقت در سیره شهید «رامه‌ای»

اهمیت به نماز اول وقت در سیره شهید «رامه‌ای»

خواهر شهید «محمد رامه‌ای» نقل می‌کند: «محمد گفت: من نمی‌فهمم، خدا این همه وقت به ما داده، اون‌وقت تو الآن نماز می‌خونی. به قول شهید رجایی: به نماز نگویید کار دارم، به کار بگویید وقت نماز است.»
خداوند ضامن روزی ما است

خداوند ضامن روزی ما است

همسر شهید «اسماعیل ولیئی‏‌می‌آبادی» نقل می‌کند: «تنها به نقاشی اکتفا نمی‌کرد. هر وقت کار نداشت، قدری وسایل خرازی می‌خرید و با موتورش می‌برد بساط می‌کرد. معتقد بود که خداوند ضامن روزی ماست.»
جایی که من هستم خیلی نورانیه!

جایی که من هستم خیلی نورانیه!

خواهر شهید «قدرت‌الله وحیدیان» نقل می‌کند: «در خواب دیدمش. کمی صحبت کرد و بعد از چند دقیقه بلند شد و در حین رفتن گفت: اینجا خیلی تاریکه. اونجایی که من هستم خیلی روشن و نورانیه.»