شهید احمد غفاریان
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۵۶
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید احمد غفاریان فرزند غلام در سال 1341 در قم دیده به جهان گشود و در تاریخ 24/5/64 در منطقه عملیاتی چنگوله به درجه رفیع شهادت نائل شد.
< بسم رب الشهداء و الصدیقین >
(( الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون ))
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جان جهاد کرده آنها را نزد خدا مقامی بلند است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
با طلب صحت و سلامتی امام زمان (عج) از درگاه خداوند متعال و با درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و سلام بر شهیدان گلگون کفن ایران خدمت ملت قهرمان و شهید پرور ایران سلام عرض می کنم امیدوارم سلام گرم مرا از کربلای خوزستان خونین و قهرمان و گورستان کفاران بعثی پذیرا باشید.
و ان شاءالله صدای مرا از لا به لای سفیر گلوله ها و خمپاره های دشمنان اسلام بشنوید عاقبت چه خواهد شد؟ آیا لایق خواهم بود که او قبولم کند؟ نمیدانم.
گر چه بنده ای پست و گنه کارم ولی این بار به امید لطف بی پایانش روی بر آستان مقدسش آورده ام تا شاید او مرا بپذیرد ولی قبل از هر چیز می گویم:
که خدایا سالیانی بود که بر خوان نعمتت می نشستم و از نعمتهای بی منتهایت می خوردم ولی زیستنم حیوان گونه بود ولی ناگه از آن دوردست از میان ما مردی به پا خواست و مشعل فروزانی را که امام حسین (ع) در کربلا به دست گرفته بود بر دست گرفت و چون سیلی خروشان تمام پرده هایی را که بر حقایق آویخنه بودند پاره کرد فریاد زد آری این است صراط مستقیم و چون مسلمان بودم و او هم فریاد اسلامیت و آزادی انسانیت را سر می داد به همراهش قدم نهادم و هدایتی قرآن گونه یافتم و دیگر مردم هم به او پیوستند. او تمام خطهایی را که علیه اسلام به حرکت درآمده بودند، نابود ساخت و خط مستقیم اسلام را در جامعه مان مطرح نمود.
اسلامی که سالیان دراز در لا به لای ابرهای شوم جهل و بی خبری پنهانش کرده بودند که تا شاید در طول نسلها محو گردد ولی این حرکت آنچنان محکم، استوار و روشن و صاف در حرکت بود که ناگاه تمام کافران و منافقان احساس خطری جدی نموده و همگی متحدالقول شده و در جهت براندازی آن توطئه های گوناگون مثل کمپ دیوید و امثالهم شدند و از طرفی جرثومه فساد و الحاد صدام را به خیال خام خود به جان انقلاب اسلامی انداختند. و رهبر کبیر انقلاب اسلامی هم با تمام امت اسلامی کشورمان به دفاع برخواستند و این جانب با توجه به این که پیرو رهبر و مسلمان بودم دفاع برایم لازم شد و چون از طرفی هر نهال نوپایی نیاز به آبیاری دارد تا رشد کند لذا انقلاب اسلامی عزیز هم برای رشد، نیاز به خون جوانان و پیرمردان و نوجوانان و زنان و کودکان داشت تا رشد و تکامل یابد.
برای دفاع به جبهه حق علیه باطل آمدم تا چند قطره خون ناقابل خود را در پای نهال اسلام بریزم و امیدورام خداوند متعال این هدیه را از این بنده گنه کار بپذیرد. هرچند خون بنده چند قطره بیش نیست ولی امیدوارم با لطف الهی به خون نیکان و مقربان درگاهش به هم پیوسته سیلی خروشان شود تا کلیه طاغوتیان و ستمکاران تاریخ و عصر حاضر را از بنیان برکند و همیشه مستضعفان وارثان زمین گردند و مقدمه حضور حضرت مهدی (عج) فراهم گردد ان شاءالله.
(( الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئک هم الفائزون ))
آنان که ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا با مال و جان جهاد کرده آنها را نزد خدا مقامی بلند است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.
با طلب صحت و سلامتی امام زمان (عج) از درگاه خداوند متعال و با درود به رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و سلام بر شهیدان گلگون کفن ایران خدمت ملت قهرمان و شهید پرور ایران سلام عرض می کنم امیدوارم سلام گرم مرا از کربلای خوزستان خونین و قهرمان و گورستان کفاران بعثی پذیرا باشید.
و ان شاءالله صدای مرا از لا به لای سفیر گلوله ها و خمپاره های دشمنان اسلام بشنوید عاقبت چه خواهد شد؟ آیا لایق خواهم بود که او قبولم کند؟ نمیدانم.
گر چه بنده ای پست و گنه کارم ولی این بار به امید لطف بی پایانش روی بر آستان مقدسش آورده ام تا شاید او مرا بپذیرد ولی قبل از هر چیز می گویم:
که خدایا سالیانی بود که بر خوان نعمتت می نشستم و از نعمتهای بی منتهایت می خوردم ولی زیستنم حیوان گونه بود ولی ناگه از آن دوردست از میان ما مردی به پا خواست و مشعل فروزانی را که امام حسین (ع) در کربلا به دست گرفته بود بر دست گرفت و چون سیلی خروشان تمام پرده هایی را که بر حقایق آویخنه بودند پاره کرد فریاد زد آری این است صراط مستقیم و چون مسلمان بودم و او هم فریاد اسلامیت و آزادی انسانیت را سر می داد به همراهش قدم نهادم و هدایتی قرآن گونه یافتم و دیگر مردم هم به او پیوستند. او تمام خطهایی را که علیه اسلام به حرکت درآمده بودند، نابود ساخت و خط مستقیم اسلام را در جامعه مان مطرح نمود.
اسلامی که سالیان دراز در لا به لای ابرهای شوم جهل و بی خبری پنهانش کرده بودند که تا شاید در طول نسلها محو گردد ولی این حرکت آنچنان محکم، استوار و روشن و صاف در حرکت بود که ناگاه تمام کافران و منافقان احساس خطری جدی نموده و همگی متحدالقول شده و در جهت براندازی آن توطئه های گوناگون مثل کمپ دیوید و امثالهم شدند و از طرفی جرثومه فساد و الحاد صدام را به خیال خام خود به جان انقلاب اسلامی انداختند. و رهبر کبیر انقلاب اسلامی هم با تمام امت اسلامی کشورمان به دفاع برخواستند و این جانب با توجه به این که پیرو رهبر و مسلمان بودم دفاع برایم لازم شد و چون از طرفی هر نهال نوپایی نیاز به آبیاری دارد تا رشد کند لذا انقلاب اسلامی عزیز هم برای رشد، نیاز به خون جوانان و پیرمردان و نوجوانان و زنان و کودکان داشت تا رشد و تکامل یابد.
برای دفاع به جبهه حق علیه باطل آمدم تا چند قطره خون ناقابل خود را در پای نهال اسلام بریزم و امیدورام خداوند متعال این هدیه را از این بنده گنه کار بپذیرد. هرچند خون بنده چند قطره بیش نیست ولی امیدوارم با لطف الهی به خون نیکان و مقربان درگاهش به هم پیوسته سیلی خروشان شود تا کلیه طاغوتیان و ستمکاران تاریخ و عصر حاضر را از بنیان برکند و همیشه مستضعفان وارثان زمین گردند و مقدمه حضور حضرت مهدی (عج) فراهم گردد ان شاءالله.
پدر و مادر مهربانم از شما می خواهم که تمام دوستان و خویشان را از من راضی کنید و یکسال نماز و روزه برایم اجیر بگیرید.
ضمنا از ملت قهرمان پرور می خواهم که دعای خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی زا نگه دار را هرگز فراموش نکنید.
پدر و مادر مهربانم بدین وسیله می خواهم از زحمات شما درباره خودم تشکر کنم. زحمات طاقت فرسایی که حدود 19 سال برای من متحمل شدید. زحماتی که کمتر کسی از عهده آن بر خواهد آمد زحماتی که هر روز علاقه مرا به اسلام بیشتر می کرد. زحماتی که هر چه با خودم فکر می کنم که چطور جبران کنم، می بینم که در این مورد عاجزم و این کار از دست من خارج است. پس به خدا پناه می برم و از او طلب اجری عظیم برای شما می کنم و از خداوند تعالی می خواهم شما را سعادتمند و عاقبت بخیر کند. والسلام. (( احمد غفاریان در تاریخ 19/12/1362))
نظر شما