شهید ابوالفضل رجبی
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۰
شهید ابوالفضل رجبی فرزند احمد در سال 1338 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در سال 1361 در عملیات رمضان در پادگان زید به شهادت رسیده است. وی عضو رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از اولین اعضاء سپاه قم بوده است.
شهید ابوالفضل رجبی فرزند احمد متولد 1338 قم در یک خانواده کارگری متولد می شود و پدر وی که استاد بنا بود با درآمد متوسط خانواده را تامین می کرد. مادر شهید نیز در خانواده یک روحانی زاهد به دنیا آمده و از تربیت اسلامی بالایی برخوردار بوده است.
شهید به لحاظ علاقه فراوانی که به مطالعه کتاب داشت از کلاس سوم تا ششم دبستان عضو کتابخانه کودک وابسته به کانون پرورشی می شود و در این سه سال از اعضاء فعال کتابخانه بود. در همین مدت با بسیاری از کتابهای نویسندگان روشنفکر و متعهد آشنا می شود و اکثر آنها را می خواند. به گفته شهید، وی تا سال دوم دبیرستان 50 تا 60 عدد کتاب جیبی را مطالعه کرده است. ابتدا با کتابهای داستان و نیز با نوشتارهایی که علیه کج اندیشی مسیحیت در دوران طاغوت رواج داشته است شروع می کند و در ادامه کتب مرحوم شریعتی را مطالعه می کند.
شهید با درگذشت پدر مهربانش و قرار گرفتن مسئولیت خانواده به دوش وی، شبها درس می خواند و روزها با اشتغال در مغازه برخی آشنایان امرار معاش می کرد.
با شروع درگیری های خیابانی در قم و گسترش آن به سایر شهرها و اوج گیری حرکتهای انقلابی در سراسر کشور شهید تصمیم گرفت تا پای جان برای پیروزی انقلاب کار کند و همراه با جوانان پرشور شهر خون و قیام با ایادی پلیس شاه و ساواک درگیر می شدند. وی به طور فعالانه در امر توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) دست داشت و با روحانیون همکاری نزدیک داشت.
در کلاس ششم دبیرستان بود که شبها در کارخانه ای کار می کرد و روزها در تظاهرات شرکت می کرد و از دوستان او نقل قول شده است که در تنبیه مزدوران رژیم گذشته از جمله حسنی، پاسبان رژیم طاغوت نقش فعال داشته است. بعد از پیروزی انقلاب یک ماهه با تلاش شبانه روزی دیپلم گرفته و آماده اعزام به خدمت وظیفه در اول مهر ماه 58 بود. در این زمان که انقلاب پیروز شده و سپاه قم تازه تاسیس شده بود، وی به پیشنهاد دایی خود به عنوان اولین داوطلبان وارد سپاه قم شد و سپس به لویزان برای طی آموزش نظامی اعزام می شود.
مدت خدمت وی در سپاه مشهون از تحولات عظیم در میهن اسلامی بود. تحولاتی از قبیل توطئه های ضد انقلاب در کردستان و بعدا جنگ تحمیلی که شهید در تمامی صحنه ها حضور فعال و دائمی داشت. وی یک ماه در سنندج در جنگهای نیروهای مسلح علیه ضد انقلاب شرکت داشته است. وی همچنین به علت علاقه وافری که به رهبر و امید خود حضر امام راحل اشت در زمان نقاهت امام در بیمارستان قلب شهید رجائی، از جمله پاسدارانی بود که امام را از قم تا تهران همراهی نمود و در تمام مدت بستری بودن امام جزء پاسداران بیمارستان بود. سپس با استقرار امام راحل در جماران، وی پاسدار بیت امام بود. از 15 مضان سال 1360 به جماران رفته تقریبا 75 روز در بیت مستقر بود.
با شروع جنگ آماده باش کامل برقرار و شهید 15 روز مرتب نگهبان پادگان منظریه قم بوده و سپس یک روز پست و یک روز استراحت برقرار می شود. او تا 23/11/59 دو ماه حضور در جبهه داشته است و پولی که به عنوان حق ماموریت گرفت به حساب جنگ زدگان ریخت.
شهید به لحاظ علاقه فراوانی که به مطالعه کتاب داشت از کلاس سوم تا ششم دبستان عضو کتابخانه کودک وابسته به کانون پرورشی می شود و در این سه سال از اعضاء فعال کتابخانه بود. در همین مدت با بسیاری از کتابهای نویسندگان روشنفکر و متعهد آشنا می شود و اکثر آنها را می خواند. به گفته شهید، وی تا سال دوم دبیرستان 50 تا 60 عدد کتاب جیبی را مطالعه کرده است. ابتدا با کتابهای داستان و نیز با نوشتارهایی که علیه کج اندیشی مسیحیت در دوران طاغوت رواج داشته است شروع می کند و در ادامه کتب مرحوم شریعتی را مطالعه می کند.
شهید با درگذشت پدر مهربانش و قرار گرفتن مسئولیت خانواده به دوش وی، شبها درس می خواند و روزها با اشتغال در مغازه برخی آشنایان امرار معاش می کرد.
با شروع درگیری های خیابانی در قم و گسترش آن به سایر شهرها و اوج گیری حرکتهای انقلابی در سراسر کشور شهید تصمیم گرفت تا پای جان برای پیروزی انقلاب کار کند و همراه با جوانان پرشور شهر خون و قیام با ایادی پلیس شاه و ساواک درگیر می شدند. وی به طور فعالانه در امر توزیع اعلامیه های حضرت امام (ره) دست داشت و با روحانیون همکاری نزدیک داشت.
در کلاس ششم دبیرستان بود که شبها در کارخانه ای کار می کرد و روزها در تظاهرات شرکت می کرد و از دوستان او نقل قول شده است که در تنبیه مزدوران رژیم گذشته از جمله حسنی، پاسبان رژیم طاغوت نقش فعال داشته است. بعد از پیروزی انقلاب یک ماهه با تلاش شبانه روزی دیپلم گرفته و آماده اعزام به خدمت وظیفه در اول مهر ماه 58 بود. در این زمان که انقلاب پیروز شده و سپاه قم تازه تاسیس شده بود، وی به پیشنهاد دایی خود به عنوان اولین داوطلبان وارد سپاه قم شد و سپس به لویزان برای طی آموزش نظامی اعزام می شود.
مدت خدمت وی در سپاه مشهون از تحولات عظیم در میهن اسلامی بود. تحولاتی از قبیل توطئه های ضد انقلاب در کردستان و بعدا جنگ تحمیلی که شهید در تمامی صحنه ها حضور فعال و دائمی داشت. وی یک ماه در سنندج در جنگهای نیروهای مسلح علیه ضد انقلاب شرکت داشته است. وی همچنین به علت علاقه وافری که به رهبر و امید خود حضر امام راحل اشت در زمان نقاهت امام در بیمارستان قلب شهید رجائی، از جمله پاسدارانی بود که امام را از قم تا تهران همراهی نمود و در تمام مدت بستری بودن امام جزء پاسداران بیمارستان بود. سپس با استقرار امام راحل در جماران، وی پاسدار بیت امام بود. از 15 مضان سال 1360 به جماران رفته تقریبا 75 روز در بیت مستقر بود.
با شروع جنگ آماده باش کامل برقرار و شهید 15 روز مرتب نگهبان پادگان منظریه قم بوده و سپس یک روز پست و یک روز استراحت برقرار می شود. او تا 23/11/59 دو ماه حضور در جبهه داشته است و پولی که به عنوان حق ماموریت گرفت به حساب جنگ زدگان ریخت.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
نظر شما