وصیت نامه شهید تقی قوچانی؛ شهید مهر ماه
« بسم رب الشهداء و الصديقين »
گمان مبريد كسانى كه در راه خدا كشته ميشوند مردهاند بلكه زندگان جاويد نزد پروردگارشان هستند و روزى مي خورند .
بنام خداوند يكتا و هستى بخش كه موجود بودن ما وابسته به هستى بخش اوست. تقى قوچانى فرزند على قوچانى داراى شماره شناستامه 574 صادره از قم، داراى تاريخ تولد 1342 معتقد به يگانگى خداوند متعال مي باشم و همچنين معتقد به اصول دين مي باشم و علاقه دارم به امام امت كه در زمان حاضر ولايت و سرپرستى امت اسلامى را به عهده دارد .
الان كه در حال رفتن به جبهه نبرد حق و باطل مي باشم كه بنا بر گفته رهبرم الان رفتن به جبهه وظيفه شرعى مي باشد. چند وصيتى كه به خانوادهام دارم و به ديگران می كنم:
من مىروم به جبهه حق عليه باطل؛ جبهه حسين و يزيد. به جبهه كفر و اسلام وارد مي شوم تا در كنار ديگر برادران جانباز از خاك وطنم حراست كنم و درخت اسلام را به خوبى آبيارى كنم. مي روم تا به صدام و صداميان بفهمانم كه ديگر ايران ويران نخواهد شد. مي روم تا با برادرانم به صدام و اربابهايش بفهمانم كه دين ما اسلام و و معلممان حسين و رهبرمان امام خمينى است و هدف ما شهادت است. مي روم به جبهه تا راه امامان و راه شهدا را ادامه دهم.
اى برادران و خواهران و ملت عزيز و شريف ايران بگوش باشيد و نگذاريد كه عوامل بيگانه و در اين انقلاب نفوذ كنند و اين انقلاب را به فساد بكشند. ما در موقعيتى هستيم كه تمام كشورهاى اسلامى و مستضعف چشم به ما دوختهاند و ما بايد اسلام را در كارهايمان نشان دهيم نه اينكه همش حرف باشد. مبادا خدايى ناكرده كارهايى كه مخالف شرافت اسلامى است انجام دهيم و تنها راهى كه مىتوانيم اين كارها را انجام دهيم پيروى كردن از ولايت فقيه و گوش كردن به سخنان امام امت است.
پدر و مادر گراميم اميدوارم كه مرا ببخشيد و مرا حلال كنيد. زحماتى را كه شما براى من كشيده ايد هرگز فراموش نخواهم كرد. پدر عزيزم نمىدانى چقدر دلم تنگ مي شود كه از پيش شما مي روم. مادر عزيزم اى نور چشم من قربان مهر و محبت تو كه توانستى فرزند اينچنين بپرورانى كه به جبهه برود و جان خود را در راه خدا بدهد اى مادر عزيزم كه هميشه به جز رنج و زحمت نتوانستم كارى براى شما انجام دهم نمىدانى چقدر براى من درد آور است كه من در خانه بمانم و آب خنك و هواى خنك بخورم ولى برادرانم در جبههها خون بدهند. من بر خودم شرم مىدانم كه در خانه بمانم.
از اينكه بعضى از موقع ها شما را ناراحت مىكردم و به حرفهاى شما گوش نمىكردم بايد مرا ببخشيد. پدر و مادر گراميم ناراحت نباشيد كه به جبهه ميروم. شما بايد افتخار كنيد كه فرزندتان به جبهه مي رود و سرباز امام زمان است. مىدانيد كه اين جنگ حضرت مهدى (ع) و كفر است و ما همه به فرماندهى مهدى (ع) به جلو ميرويم.
پدر و مادر عزيزم شهيد شدم براى من گريه نكنيد و عزادار نشويد و اميدوارم كه با دادن اين فرزند ناقابل در راه خدا باز هم از پاى نشينيد و هر كارى كه مي توانيد براى اسلام بكنيد. پدر و مادر عزيزم آنچنان كه يك فرزند لايقى براى شما نبودم و نتوانستم فرزندى خودم را نسبت به شما ادا كنم. پدر و مادر گراميم اميدوارم كه در خانهاى باشد كه همانند خانه على (ع) باشد و كارهايى كه مخالف شرافت اسلامى است در خانه نباشد. پدر عزيزم اگر من شهيد شدم اگر امكان داشت من را به قم بياوريد و در گلستان شهدا به خاك بسپاريد .
برادران و خواهران عزيزم اميدوارم كه با رفتن اين برادرتان به جبهه شما هم در اسلام نقش مهمى داشته باشيد و ادامه دهنده راه شهدا باشيد و ايمان خودتان را هر چه مى توانيد قوى كنيد و كارهايى كه با اسلام مغايرت ندارد، نكنيد. برادران و خواهران عزيزم اميدوارم مرا حلال كنيد من نتوانستم برادرى لايق براى شما عزيزان باشم .
خواهران عزيزم كه شما جگر گوشههاى دل من هستيد اميدوارم كه من را حلال كنيد. مىدانيد كه من در راه خدا مي روم و اگر شهيد شدم نكند خدايى نكرده براى من ناله و زارى بكنيد. اميدوارم كه شما هم ادامه دهنده راه فاطمه زهرا (ع) باشيد و زنى باشيد كه مايه شايستگى اسلام باشد .
در آخر اميدوارم كه خداوند به همگى شما عزيزان صبر بدهد.