شهید محمدتقی قبادبزنی؛ روحانی مبارز
سلام بر خدا بر علمایی که رسالۀ علمیّه و عملیّه خود را با خون خود نوشتند. صحبت از کسی است که عمری را در راه کسب معارف الهی گذراند و آنگاه که به مرحلهای از رشد فکری و عرفان بالای توأم با حماسه رسید راهی جبهههای حق علیه باطل گردید تا خون خود را به پای نهال سلام و انقلاب بریزد.
او شهید محمد تقی آقاجانی قبادبزنی است. پس از طیّ مدارج تحصیلات ابتدایی در روستای با صفای قبادبزن به خاطر علاقهای که به علوم دینی داشت راهی حوزۀ علمیّه قم شد. علاقهای که محمد تقی به درس و بحث داشت بینظیر بود. مباحث علمی را با دقّت فراوان پیگیری مینمود و شور و شوق عجیبی برای فراگیری فقه و مسائل مرتبط با آن داشت. این علاقه و این اشتیاق زائد الوصف در محضر درس علمای بزرگی که هر کدام از اسطوانههای فقهی شیعه به حساب میآمدند به اوج خود میرسید. مشکلترین مباحث فقهی که شامل دروس رسائل و مکاسب است را با موفقیّت گذراند و در این راه از جویبار معرفت بزرگانی چون مرحوم محقّق داماد، مرحوم میرزا جواد تبریزی، مرحوم فاضل لنکرانی و حتّی شهید بهشتی «رضوان الله علیهم» بهرهمند گردید.
محمد تقی در نوشتن تقریرات دروس اساتیدش همّت بالایی داشت و وقتی زانوی ادب و یادگیری در مقابل استادش با زمین آشنا گردید همچون فردی که به جمعآوری درّ و مروارید مشغول است آنچه از زبان مبارک استادش خارج میگردید را واو به واو یادداشت میکرد. در نوشتن بسیار سریع و زیبا عمل میکرد و در خطوط او خطّ خوردگی و بینظمی دیده نمیشد. در انتخاب هم بحث و همدرس خود بسیار دقّت میکرد. دیدگان سالم و جستجوگر محمد تقی از خیل عظیم طلاّب علوم دینی که در مدرسۀ فیضیّه به تحصیل اشتغال داشتند طلبهای کوشا به نام احمد عابدی را به عنوان هم بحث خود انتخاب نمود. این دو دوست با هم مدارج علمی را به خوبی پشت سر هم میگذاشتند و هر دو در فکر و عمل شبیه بهم عمل میکردند. هر دو به جبههها شتافتند و در مقابل دشمن سلاح به دست گرفتند.
محمد تقی در مبارزه با دشمن اسلام به فیض شهادت رسید ولی احمد عابدی درسها را به نحوی شایسته ادامه داد و به نحوی که اکنون ایشان یکی از مدرّسین بزرگ حوزه علمیّه قم و استادی برجسته در درس خارج فقه به شمار میآیند.
در فکر و عمل شهید آقاجانی فردی بود که به مردم خیلی اهمیّت میداد و برای رفاه حال مردم روستای خود خیلی تلاش میکرد. قرار بود حمّامی در روستای قبادبزن افتتاح گردد. روحانی شهید با دعوت از عالم بزرگ مرحوم محقق داماد و ایراد سخنرانی قبل از مرحوم داماد عشق و علاقه و ارادت خود را به ساحت مردم انقلابی و عزیز روستا نشان داد.
محمد تقی بسیار انسان خوبی بود. عاشق خدا و عبادت بود. در راه کسب معارف دینی و انتشار آنها بسیار فعّال بود. با مشکلات فراوان از این روستا به قم میرفت و هر روز که علم او بیشتر میشد با مشکلات فراوان از این روستا به قم میرفت و هر روز که علم او بیشتر میشد آن علم را به شکلی قابل فهم در جلسات مختلف دینی و قرآنی به متعلّمین خود میآموخت. تمام جلسات قرآن این روستا در زمان جنگ با حضور روحانی شهید حجت الاسلام محمد تقی آقاجانی اداره میگردید. در بسیاری از خصوصیّات و روحیّات بسیار متعالی و بزرگ منشانه رفتار میکرد. گویا برای شهادت انتخاب شده بود و چهره و نگاه او افقی دیگر را نشان میداد. در جبههها نیز برنامۀ متراکمی داشت. در غرب کشور کلاً یا مشغول سخنرانی و تنویر افکار مردم انقلابی بود یا با سلاح در خطّ مقدم جبهه حاضر میگردید. در عملیات فتح المبین او در صف مدافعین و مبارزین بود. در منطقۀ دشت عبّاس مجروح میشود و تلاش برای به عقب برگرداندن این روحانی بینتیجه میماند. نهایتاً پس از گذشت 96 روز از شهادت نیروهای اسلام او را به جبهۀ خودی برمیگرداندند و اینجا محمدتقی شبیه مولایش حسین بن علی (ع) که پیکر مطهّرش پس از شهادت بر زمین مانده بود سندِ دیگری را در اطاعت و شیفتگی از ابی عبد الله الحسین (ع) میآفریند.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم