شهید غلامحسین حاجی حسن: من فقط برای رضای خدا به جبهه می روم
دست از طلب ندارم تا کام من برآید/ یا جان رسد بجانان یا جان ز تن برآید
غلام حسین دو سال تمام دوران مقدس و پر افتخار سربازی را در کمال افتخار و سربلندی به پایان برد و در این ایام او درگیر همان جنگ تحمیلی بود که بسیاری از جوانان و نوجوانان را مشغول کرده بود. غلام حسین وقتی به تهران آمد و خواست مجددا به کار خود که شغل نجاری بود اشتغال ورزد مجددا نیروی ناشناختهای او را به جبهه کشاند و با خود برد. این بار رفتار غلام حسین عجیب بود و پس از دو ماه او را در حالیکه روحش به ملکوت و قالب مادیاش به زمین مانده بود او را به روستای خود بازگرداندند. غلام حسین اهل نماز بود. سه وعده نمازش را به موقع و سر وقت میخواند و فعالیت های او خیلی چشمگیر بود. غلام حسین خیلی خوب بود. هم از جهت ایمانی و هم از جهت رفتاری نمونه بود. کار غلام حسین هیچ حرفی نداشت. اخلاق او با تمام خواهر و برادرانش فرق میکرد. به من گفت: من فقط برای رضای خدا به جبهه میروم.
منبع: اسناد و مدارک موجود در بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم
خوشا آنانکه بهر ياری دين به خون خويش غلطيدند و رفتند...
خوشا آنانکه با شور حسينی، شهادت را پسنديدند و رفتند...
خوشا آنانکه در اين نهضت حق، به سهم خويش کوشيدند و رفتند...