اعلام خبر شهادت یک سرباز، از بلندگوی مسجد
به مناسبت سالگرد شهادت ایشان یک خاطره از زبان "زهرا اسلامی " مادر این شهید بزرگوار برای علاقمندان منتشر میگردد.
اعلام خبر شهادت
«عروسی یکی از اقوام دعوت شده بودیم، روز عروسی دلم راضی به رفتن عروسی نبود. غم سنگینی توی دلم نشسته بود . مدام ذکر میگفتم و صلوات می فرستادم. همسرم برای کار می خواست به دوبی برود ، وسایل سفرش را آماده کرده بودم . او هم دلش راضی به رفتن نبود. پسرم هم چند روزی بود که غذا نمی خورد و با کسی حرف نمی زد. گوشه ای می نشست و مدام به عکس علی نگاه می کرد. بعد از نماز مغرب و عشاء، چند نفر از دوستان پسرم درب منزل مان آمدند، صدایش کردم و نزد آنان رفت.از طرز حرف زدنشان فهمیدم که باید اتفاقی افتاده باشد.پسرم با آنها رفت. چند دقیقه بعد می خواستم به عروسی برم شاید که حال و هوایم عوض شود که از بلندگوی مسجد اعلام کردند : علی اسلامی نخلی به خیل شهدا پیوسته است.»
