خاطره

navideshahed.com

برچسب ها - خاطره
خاطراتی از شهید جان‌نثاری:
خواهر شهید «محمدحسین جان‌نثاری»، در خاطراتی از برادری می‌گوید که لباس رزمش را لباس دامادی می‌دانست و با لبخند، خانواده را به حمایت از انقلاب سفارش کرد.
کد خبر: ۵۹۱۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

خاطراتی از شهید جان‌نثاری:
خواهر شهید «محمدحسین جان‌نثاری»، در خاطراتی از برادری می‌گوید که لباس رزمش را لباس دامادی می‌دانست و با لبخند، خانواده را به حمایت از انقلاب سفارش کرد.
کد خبر: ۵۹۱۰۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۱

مادر شهید «علی اصغر افشاری» می گوید: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبَه صفتان زشت خو را نکشند / گر عاشقی صادقی ، ز مُردن مهراس مردار بوَد هر آنکه او را نکشند، این شعر همیشه در زبانش بود با هم خوشحال از این بودیم عاشق راه خداست و دوست دارد به هدفش برسد.  
کد خبر: ۵۹۰۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۰

مادر شهید «علی اصغر افشاری» می گوید: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند روبَه صفتان زشت خو را نکشند / گر عاشقی صادقی ، ز مُردن مهراس مردار بوَد هر آنکه او را نکشند، این شعر همیشه در زبانش بود با هم خوشحال از این بودیم عاشق راه خداست و دوست دارد به هدفش برسد.  
کد خبر: ۵۹۰۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۲۰

مادر شهید «ایرج ستاریان»  از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه مي‌خواست به روستا برگردد چند نوع جايزه براي دانش آموزان مي‌خريد تا به يك مناسبتي تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان»  از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه مي‌خواست به روستا برگردد چند نوع جايزه براي دانش آموزان مي‌خريد تا به يك مناسبتي تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

مادر شهید «ایرج ستاریان» از فرزند او چنین می‌گوید: هر وقت كه میخواست به روستا برگردد چند نوع جايزه برای دانش آموزان میخريد تا به يک مناسبتی تشويق شان كند.
کد خبر: ۵۹۰۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۸

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید مهدی جلالی کوشکی، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه چیزی فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید «مهدی جلالی»، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه برایم فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید مهدی جلالی کوشکی، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه چیزی فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

خاطراتی از شهید جلالی:
برادر شهید «مهدی جلالی»، در این روایت می‌گوید: مهدی، از بچگی همیشه برایم فراتر از یک برادر بود. وقتی به یادش می‌افتم، اولین چیزی که به ذهنم می‌آید، ایمان و پایبندی‌اش به اصول دینی بود.
کد خبر: ۵۹۰۷۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

شهید معلم «ابراهیم اصغری» به موقع قبل از شهادتش از همه حلالیت طلبید. او در عملیات کربلای ۵ در دشت شلمچه شهید شیرین شهادت را نوشید.
کد خبر: ۵۹۰۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

شهید معلم «ابراهیم اصغری» به موقع قبل از شهادتش از همه حلالیت طلبید. او در عملیات کربلای ۵ در دشت شلمچه شهید شیرین شهادت را نوشید.
کد خبر: ۵۹۰۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

شهید معلم «ابراهیم اصغری» به موقع قبل از شهادتش از همه حلالیت طلبید. او در عملیات کربلای ۵ در دشت شلمچه شهید شیرین شهادت را نوشید.
کد خبر: ۵۹۰۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

خاطراتی از شهید رحیمی:
علی‌اکبرم اسمش که می‌آید، دلم پر می‌کشد به روزهای کودکی‌اش، به سرفه‌های بی‌امانش، به مشهد و شفای امام رضا (ع)، به جبهه و جهاد، به آن لحظه وداع آخر و به انتظاری که ۱۴ سال به طول انجامید. این‌ها را مادر شهید علی‌اکبر رحیمی با چشمانی نمناک تعریف کرد، گویی همین دیروز بود که جگرگوشه‌اش را راهی آسمان کرده است.
کد خبر: ۵۹۰۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵

خاطراتی از شهید رحیمی:
علی‌اکبرم اسمش که می‌آید، دلم پر می‌کشد به روزهای کودکی‌اش، به سرفه‌های بی‌امانش، به مشهد و شفای امام رضا (ع)، به جبهه و جهاد، به آن لحظه وداع آخر و به انتظاری که ۱۴ سال به طول انجامید. این‌ها را مادر شهید علی‌اکبر رحیمی با چشمانی نمناک تعریف کرد، گویی همین دیروز بود که جگرگوشه‌اش را راهی آسمان کرده است.
کد خبر: ۵۹۰۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵

خاطراتی از شهید رحیمی:
علی‌اکبرم اسمش که می‌آید، دلم پر می‌کشد به روزهای کودکی‌اش، به سرفه‌های بی‌امانش، به مشهد و شفای امام رضا (ع)، به جبهه و جهاد، به آن لحظه وداع آخر و به انتظاری که ۱۴ سال به طول انجامید. این‌ها را مادر شهید علی‌اکبر رحیمی با چشمانی نمناک تعریف کرد، گویی همین دیروز بود که جگرگوشه‌اش را راهی آسمان کرده است.
کد خبر: ۵۹۰۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۵