سه نسل انقلابی در یک قاب «از شهید انقلاب تا شهید مدافع حرم»
به گزارش نوید شاهد استان قم، راوی این مصاحبه زنجیره میانی از دو نسل است؛ پسری که پدرش در حزب جمهوری اسلامی به دست منافقین کوردل به شهادت رسید و همان پسر، پدری است که فرزندش در جبهه مقاومت سوریه به دست شقیترین افراد به شهادت میرسد.
عباس هاشمی متولد سال 1321 در قم است، وی فرزند شهید میرزاعلی هاشمی و پدر شهید مدافع حرم محمود هاشمی میباشد. حاج عباس خود تاریخ شفاهی ایران بود. از تلاش پدرش برای عزل بنی صدر میگفت تا نامه امام به گورباچوف... زیبا سخن میگفت، مانند استاد تاریخی که خود شاهد لحظه به لحظه وقوع رویدادهاست.
حاج عباس، از اولین نماینده مجلس شورای اسلامی شهر اراک که پدرش بود، می گوید:
پدرم میرزاعلی، متولد 1290 در سنجان اراک است، پدرش کشاورزی پرهیزکار و مادرش سیده علویه که زن دانش دوست و مؤمنی بود. پدرم برای تحصیل به شهر قم مهاجرت میکند و در قم از محضر اساتیدی چون آیتالله بروجردی و آیتالله گلپایگانی و امام خمینی بهرهها میگرفت. پدرم علاقه زیادی به امام و آیتالله گلپایگانی داشت. انسانی زاهد بود و از مادیات به دور، به حداقل امکانات بسنده میکرد، بیشتر به فکر خدا و رضای او بود...
پدرم 40 ساله بود که آیتالله حائری به ایشان حکم اجتهاد داده بود، مردم خمسشان را نزد پدرم پرداخت میکردند اما چون آیتالله گلپایگانی را اصلح و اعلم از خودشان میدانست تمام خمسها را به ایشان میداد.
در طول سالهای رژیم طاغوت در خطابه و سخنرانیهایش مردم را به مبارزه علیه شاه دعوت میکرد به همین دلیل بارها تحت تعقیب رژیم شاه قرار گرفت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم اراک فوج فوج به دیدارشان میآمدند و از ایشان در خواست نامزد شدن در مجلس را داشتند، از آنان اصرار و از پدرمان انکار... وقتی مردم اراک از پدرم ناامید شدند به سراغ آیتالله گلپایگانی رفتند و ایشان را واسطه قرار دادند. ایشان روحیه انقلابی پدرم را میشناختند و نماینده شدن را برایشان تکلیف کردند. وی به عنوان اولین نماینده مجلس شورای اسلامی اراک میباشد.
الگویی برای نمایندگان مجلس
آیا پس از آنکه پدرتان نماینده شد، در زندگی شما از جهت مادی تغییر حاصل شد؟
پدرم پس از آنکه به مجلس راه یافت، خانواده را به تهران نبرد، و از گرفتن خانه سازمانی که به نمایندگان تحویل میدادند به شدت امتناع کرد و در خانه خواهرشان در منطقه وحیدیه ساکن شد.
جمله تاریخی از شهید میرزاعلی
جمله تاریخی و کلیدی از پدرتان به خاطر دارید؟
بله من در سخنرانیهای ایشان حضور داشتم و چایی میدادم، این جمله ایشان را هرگز فرموش نمیکنم که میگفت: ما پابرهنه بودیم به ما ظلم شد ما با همان پابرهنگی بر ظالم و طاغوت پیروز شدیم؛ انقلاب ما انقلاب پابرهنگان بود. خدا نکند ما به دیگران ظلم کنیم اگر چنین شود چه بلایی بر سر ما میآید. درسته است که انقلاب شده است، اما مواظب باشید به کسی ظلم نشود.
ارادت به امام خمینی (ره)
پدرم به شدت به امام علاقه داشت، حرف امام را میزان میدانست و عمل به راهنمایی هایش عاقبت بخیری و بی توجهی به رهنمودهایش را عاقبت نابخیری...
آقای هاشمی در مورد اقداماتی که پدرش، برای عزل بنی صدر انجام داد اینگونه گفت: پدرم برای عزل بنی صدر از علما امضا میگرفت و میگفت: رضا شاه بیسواد بود و با بی سوادی چادر از سر زنان ما گرفت اما بنی صدر معلوماتش به گونهای است که تیشه به ریشه اسلام میزند و دائماً هشدار میداد.
حادثه 7تیرماه 1360/ دفتر حزب جمهوری
آقای هاشمی چطور خبر شهادت پدر را شنیدید؟
صبح بود و تلویزیون روشن؛ ناگهان خبر انفجار دفتر حزب از اخبار اعلام شد، نگران شدیم و دعا دعا میکردیم که پدر در دفتر حزب نباشد، در خبر اسامی شهدا را اعلام کردند که اسم پدر در میان شهدا بود.
آقای هاشمی از حادثه 7تیرماه و نفوذ در دفتر حزب میگوید. کلاهی که عوامل نفوذی در حزب بود، حتی اجازه نمیداد خدمه برای نظافت در دفتر حزب وارد شوند. کلاهی در دفتر حزب شنود گذاشته بود و از مدتها پیش این جریان را برنامهریزی کرده بود، برای خرید از دفتر بیرون میآید و کیفش را در دفتر میگذارد کیفی که پر از مواد منفجره بود.
روایتی از شهید عباس یزدان پناه
شهید عباس یزدان پناه، دایی من بود. ایشان نیز از کارمندان دفتر حزب جمهوری اسلامی بود. روز 7تیرماه به دنبال پدرم میآید که باهم به محل کار بروند؛ عباس آقا به پدرم میگوید چند دقیقه ای منتظر باش تا من وضو بگیرم و حرکت کنیم؛ پدرم میگوید دیر میشود برویم آنجا وضو بگیر، عباس وقتی از دفتر برای تجدید وضو خارج میشود آن اتفاق میافتد. عباس از شدت انفجار صورتش سوخته بود اما قسمت نبود عباس آنجا به شهادت برسد اما چندسال بعد توسط منافقین به شهادت رسید.
تنها مسئولیتی که داشتم در جبهه بود
آقای هاشمی از حضورش در جبهه میگوید: کارمند مخابرات بودم اما داوطلبانه به جبهه رفتم؛ سال 65 در اندیمشک بودم و در عملیات مرصاد شرکت داشتم. بارها و بارها تا مرز شهادت رفتم اما قسمتم نشد، ماندم تا شاهد خیلی مسائل باشم و غصه بخورم. تنها مسئولیتی که در طول خدمتم قبول کردم در جبهه بود.
من به حال شما غبطه میخورم
حاج عباس از ارادتش به رهبری میگوید: رهبر معظم انقلاب با تدابیرش کشور را در این هجمه ها و ناملایمات داخلی و خارجی از این بلایا حفظ کرده است، خدا عزتی به او داده است که همانندی ندارد. آقای هاشمی از دیدارش با رهبر میگوید که وقتی خدمت آقا رسیدم به من گفت: خدا رحمت کند پدرتان را انسان شجاعی بود. من با پدر شما یک صندلی فاصله داشتم. رهبر فرمود: این از پدر و این از پسر؛ دیگر چه چیزی میخواهی؛ من به حال شما غبطه میخورم.
شهید محمود هاشمی سنجانی
آقای هاشمی از فرزند شهیدتان آقا محمود برایمان بگویید:
شهید محمود هاشمی متولد سال 1355 در قم میباشد. محمود 15ساله بود و با وجود سن کم، خود را به جبهه رساند. من در جبهه اندیمشک بودم که به من خبر دادند؛ محمود را که قصد آمدن به جبهه داشت را در قطار گرفتهاند و به خانه بازگرداندند. محمود به بسیج میرود و در بسیج ثبت نام میکند و هر جور بود خودش را به جبهه رسانده بود. به من خبر دادند، پسرت اینجاست تعجب کردم. در عملیات فاو هم حضور داشت. سالها در سپاه خدمت میکرد. پس از بازنشستگی مسئول استخر سپاه شد تا اینکه بحث داعش و سوریه و عراق مطرح و بعد او راهی سوریه شد.
آزادی نبل الزهرا
آقای هاشمی از شهادت پسرش میگوید:
من نقشه سوریه را بر روی دیوار نصب کرده بودم و دائماً پیگیر اخبار سوریه بودم، خبر پیروزی نبل الزهرا را شنیدم و همین موقع بود که محمود تماس گرفت و گفت: بابا ...
گفتم میدانم میخواهی خبر خوشحالی به من بدهی؛ گفت: «بابا نبل الزهرا آزاد شد؛ گفتنم: ان شاءالله اون خوشحالی که میخواهی خدا به تو بدهد.» پس از همان عملیات محمود به شهادت رسید. وقتی خبر شهادت را شنیدم یاد دعای خودم افتادم... خدا دعای من در حق فرزندم را اجابت کرده بود و بهترین پیروزی را به او داده بود.
احترام به مادر
محمود، علاقه زیادی به مادر داشت. در دوران بیماری مادرش، مثل پروانه به دورش میگشت، شهادت حق او بود. خوش اخلاق و مهربان بود. دائماً خانواده و برادرها و خواهرانش را دور هم جمع میکرد. خوشحالم که فرزندم به آرزویش رسید. مرگ حق است و کل نفس ذائقه الموت اما چه زیباست که انسان با شهادت برود و شهادت نصیب همه نمیشود.
وحدت داخلی و اطاعت از رهبری
حاج عباس به عنوان فرزند شهید و پدر شهید مدافع حرم، چه توصیه ای به مسئولین و مردم دارید؟
برای این انقلاب زحمات زیادی کشیده شده است. مواظب باشیم کاری نکنیم که به وحدت داخلی ما ضربه وارد شود، در ایام انتخابات، مناظرات را میدیدم و گاهاً متأسف میشدم. ان شالله در همه حال تقوا را رعایت کنیم و مطیع امر رهبری باشیم و قدر ایشان را بدانیم.
گفت و گو از فاطمه عباسی هفشجانی