زندگی نامه/ سبزقامتان؛
سه‌شنبه, ۲۷ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۳:۵۳
نوید شاهد _ در زندگی نامه شهید مصطفی کاوندی می خوانید: روزی به خانه آمد و گفت اثاثیه را جمع کنیم که باید یک ساعت دیگر به طرف پل دشت راه بیفتم؛ گفتم: با فکر و تامل قبول کن در طول یک ساعت چگونه می توانیم برویم؟ من روز اول که این لباس را پوشیدم قسم خوردم که به مردم خدمت کنم برای من فرقی نمی‌کند اینجا باشم یا جای دیگر.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید مصطفی کاوندی در سال ۱۳۴۶، در روستای خماجین از توابع همدان به دنیا آمد. در سه سالگی بر اثر سرماخوردگی شدید دکترها از او قطع امید کردند؛ با انتقال به بیمارستان به خانواده اطلاع دادند که مصطفی از دنیا رفته است.

ولی مادرش حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شد، شفای او را گرفت.

در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه نوری در روستای خماجین آغاز کرد. پس از پایان این دوره از ادامه تحصیل خودداری کرد و به کار کشاورزی مشغول شد، تا بتواند به همراه برادر باری از دوش پدر بردارد.

سال ۶۵ مبتلا به تب مالت شد؛ با این وجود برای خدمت سربازی خود را به ما نشان داد و معرفی کرد. دوره آموزشی را در خرم‌آباد گذراند و از آن پس به هنگ ژاندارمری ایلام اعزام گردید و در منطقه دهلران، وارد عرصه مبارزه شد.

نامه برای خانواده اش می نوشت اما ناگهان این ارتباط قطع شد. که خانواده تلاش کردند تا از مصطفی خبری به دست آوردند؛ نتیجه نداشت مصطفی در عملیات مرصاد مفقودالاثر شده بود و در سال ۱۳۸۳ در لیست کاروان جاویدالاثر های اسلام ثبت نام شد.


ای پسرم ای گل خوشبو ز سفر آمدی
ای پسرم رفتی و بی نام و نشان آمدی


مصطفی با وجود تلاش بی وقفه در مزرعه از عبادت الهی غافل نشد. برادرش می‌گوید با این که به سن تکلیف نرسیده بود؛ اما در گرمای تابستان در حال روزه گندم درو  می کرد. هرچه به او اصرار می کردیم که در این هوای گرم برای کسی که تکلیف نرسیده است واجب نیست و روزه ات را بخور، قبول نمی‌کرد و با گرسنگی و تشنگی بسیار به کارش ادامه می‌داد. هنگام افطار ابتدا نماز را می خواند و بعد افطار می کرد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده