زندگی نامه/ شیر بچه جبهه ها؛
شنبه, ۲۰ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۳۳
در زندگی نامه شهید محمد مظفری پور می خوانید: 93 نفر با شهید محمد مظفری به محاصره دشمن درآمده بودند؛ اما شهید محمد به یاری خدا به واسطه دو دوشکا که در اختیار داشت، خود و همه نیروی محاصره شده را نجات داده بود که اسم شیر جبهه به او داده بودند.

به گزارش نوید شاهد استان قم، محمد مظفری پور در سال در تاریخ سوم بهمن ماه 1345 در شهر تهران به دنیا آمد.

شیر گردان امام سجاد(ع)، گردان حضرت معصومه(س) و گردان امام رضا(ع) 7 سال در جبهه ماند تا در والفجر 8  در تاریخ بیست و چهارم فروردین ماه 1366 در شلمچه به درجه شهادت نائل شد.

پیکر پاک این شهید والامقام در گلزار شهدای علی بن جعفر استان قم آرام گرفته است.

پدر شهید محمد مظفری پور گوشه ای از زندگی محمد را بیان کرده است؛

محمد را در تهران خیابان شهباز جنوبی در منزل کوچک استیجاری که زندگی می کردیم خدا به ما عنایت فرمود.

در ساعت 2:30 بامداد بود که محمد به دنیا آمد و پس از بدنیا آمدن، دکتر بیمارستان به من گفت: بچه چند روزی باید در زایشگاه در دستگاه بماند.

به علت نارس بودن بچه ما هم که سلامت بچه را خواهان بودیم، رضایت دادیم و من برای دیدن بچه به داخل بخش و به اتاق پرورش که بچه در دستگاه بود، رفتم.

بچه را که دیدم خیلی خوشحال شدم. از طرفی دیدم که، بچه بسیار کوچک که تقریبا 35 تا 40 سانتیمتر و به وزن خیلی کمتر از معمول از تولد است، ولی خوشحال شدم و از وضع کوچکی و نارسائی او گفتم: هر چه خدا بخواهد همان خوب است و به خدا سپردمش.

تا بعد از 45 روز که از بیمارستان به منزل آورده شد، وزن بچه تقریباً کمتر از سه کیلو بود و بسیار دوست داشتنی بود.

با شیر مادر و شیر خشک و با زحمت زیادی، با تنگدستی که بر ما فشار می آورد به یاری خداوند متعال بزرگ و بزرگتر شد تا به مدرسه رفت و تا کلاس شش درس خواند.

بعد به مرحوم مادرش گفت که من باید به کمک پدرم بروم و کار کنم که پدرم با مشکل زندگی کمتر صدمه بخورد.

او به کار نجاری مشغول شد.

در سال 1359 که جنگ تحمیلی عراق و صدام به ایران شروع شد و رهبر کبیر انقلاب دستور دفاع را برای عموم صادر فرمودند، من و برادران شهید به بسیج رفته و اعزام به جبهه جنوب شدیم و همین بچه کوچک با تلاش زیاد به جبهه اعزام شد.

 در جبهه پس از چندی مشغول دوشکا شده بود که در یک ضد حمله صدام، 93 نفر با شهید محمد به محاصره دشمن درآمده بودند که محمد به یاری خدا و دو دوشکا که در اختیار داشت خود و همه نیروی محاصره شده را نجات داده بود که اسم شیر جبهه به او داده بودند.

جناب آقای ایرانی که مسئول سپاه آن زمان بودند، به من گفتند: این شیر بچه گردان امام سجاد را بیاورید تا او را ببینم و می خواهم جایزه و تقدیری از او در سپاه قم کرده باشم که من به شهید گفتم: آقای ایرانی فرموده اند که شما را پیش ایشان ببرم، که از شما تقدیر شود.

گفت: پدر جان این خواست خدا بود که ما اسیر نشویم. تقدیر را خدا باید بدهد.

شیر گردان امام سجاد(ع)، گردان حضرت معصومه(س) و گردان امام رضا(ع) 7 سال در جبهه ماند تا در والفجر 8  در تاریخ 24/1/1366 در شلمچه به درجه شهادت نائل شد.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده