خنده های شهید «ملک محمدی» دقایقی قبل از شهادتش
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمدحسين ملك محمدي ، در سوم آذرماه 1334، در شهر زنجان روستای خرمدره دیده به جهان گشود.
وی تا اول راهنمایی به درس و تحصیل پرداخت.
این شهید بزرگوار در سنین نوجوانی به مناطق جنوب کشور جهت دفاع از سرزمین خویش در برابر هجوم بعث عراق اعزام شد.
سرانجام در تاریخ بیست و چهارم اسفندماه 1363، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
لازم به ذکر است، پرونده و اسناد این شهید والامقام در بنیاد شهید استان قم موجود و مزار این شهید در گلزار شهدای علی بن جعفر استان قم می باشد.
خاطراتی از دوست و هم رزم شهید ملک محمدی را می خوانید.
شهيد بزرگوار محمد حسين ملك محمدي از جمله شهيداني است كه چهره ي تابناك او همچون شهداي صدر اسلام مي درخشد.
بدون مقدمه به ذكر بهترين خاطره از ديدگاه خودم از ايشان مي پردازم.
در عمليات بدر شهيد ملك محمدي به عنوان جانشينن شهيد شيرازي در يگان دريايي لشكر فعاليت شبانه روزي داشت.
نامبرده مي دانست كه در عمليات شهيد مي شود.
قبل از شروع عمليات به اينجانب فرمود: فلاني، بيا تا با هم يك قرارداد ببنديم. عرض كردم: چه قرار دادي؟ گفت: خانواده من در اهواز غريب است، چنانچه شهيد شدم و يا به هر دليلي نامبردگان را بفرست قم.
بعد از اينكه عمليات انجام شد (عمليات بدر) در سال 1363: درگيري سختي در ميان بود، رزمندگان اسلام با دشمن بعثي به شدت در نبرد بودند.
اينجانب و شهيد بزرگوار ملك محمدي به اتفاق شهيد حاج اكبر شيرازي با يك قايق از طريق يكي از آبراهها بنام آبراه جمل به سمت منطقه عملياتي حركت كرديم؛ در حاشيه آبراه تابلويي با متن (لبخند بزن برادر) نصب شده بود.
شهيد ملك محمدي با ديدن تابلوي مذكور بي اختيار شروع به خنديدن كرد و پيدا بود كه در يك فضاي ملكوتي سير مي كند. آري آن خنديدن آخرين خنده اي بود كه بر لبان مباركش نشست.
شهيد شيرازي خطاب به شهيد ملك محمدي گفت: خوب است كه روي تابلو نوشته لبخند بزن، اگرنوشته بود بلند بخند چكار مي كردي؟.
بعد از عبور از ميان اجساد كشته شدگان عراقي و رسيدن به خشكي (به محض پياده شدن از قايق) خمپاره اي از سوي دشمن فرود آمد، كه شهيد شيرازي به شدت مجروح گرديد و برادر بزرگوار محمد حسين ملك محمدي به فيض عظيم شهادت نايل گرديد.