از دعا کردن برای پیروزی اسلام کوتاهی نکنید
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید ابوالفضل یوسفیان در تاریخ یکم خرداد ماه 1341، در روستای کهنه رود بخش خلجستان قم دیده به جهان گشود.
وی دوران کودکی را در همین روستای سرسبز و با طراوت سپری کرد و تحصیلات خود را تا پایان مقطع راهنمایی خواند و سپس به تهران عزیمت جست.
در شهر تهران به کارهای فنی سماور سازی و چراغ سازی مشغول شد.
در مجموع، سه الی چهار نوبت راهی جبهههای نبرد شد و سلاح خود را به روی دشمن و بعثی نشانه رفت و برای بار دوم که به جبهه رفت از ناحیه ران پا و کتف به حالت شدید بر اثر ترکش خمپاره مجروح گردید.
وی سرانجام پس از سالها مشقت در تاریخ هجدهم خرداد ماه 1371، به شهادت رسید و پیکر پاک آن شهید صبور را بنا به سفارش خودش در روستای کهنه رود به خاک سپردند.
در ادامه وصیت نامه شهید ابوالفضل یوسفیان را می خوانید.
بسمه تعالی
«ان الله اشترى من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون فى سبيل الله فيقتلون و يقتلون»
خداوند از مؤمنين جان و مالشان را خريدارى نموده و بجاى آن بهشت را براى آنها قرار داده است آنها نبرد مىكنند. در راه خدا ميكشند و كشته ميشوند.
ضمن سلام و درود بر امامان معصوم (ع) پيامبران (ص) بر امامان بر پيشوايان مذهب حق و حقيقت سلام بر امام حسين (ع) سلام بر مهدى امام زمان (عج) سلام بر روح الله امام خمينى رهبر تمام مستضعفين و سلام بر همه مقربان درگاه احديت مادر جان عزيز و برادران و خواهران گرامى كه همچون زينب هستيد.
من نتوانستم خوبي هايى كه براى من كرده بوديد جبران كنم و اكنون كه من به جبهه رفتهام تنها خواهشى كه از شماها دارم اين است كه مرا حلال كنيد و همچنين مي خواهم كه از من هيچ ابراز نگرانى نكنيد تا من اگر بخواست خداوند شهيد شدم پيش ديگر شهدا روسفيد باشم.
آخر مگر خون من از آنان كه هر چه داشتهاند در راه خدا دادهاند و چقدر فداكارى و جانبازى كردهاند رنگينتر است و شماها بايد به دشمنان بفهمانيد كه ما در راه دين خدا استوار و پايداريم و تا آخرين حد توانايى ايستادگى و مقاومت ميكنم من هم ميروم تا راه ديگر شهيدان را تداوم بخشم و به اميد خدا به آنها بپيوندم.
باز هم تقاضا ميكنم كه براى من گريه و زارى نكنيد و جامع سياه به تن نكنيد.
از برادران آقارضا و داود و ناصر و احمدآقا و خواهرانم عذرا، فاطمه و رقيه و اعظمخانم حلاليت ميطلبم و از آنها استدعا دارم كه به هيچ وجه احساس ناراحتى نكنند.
هميشه يار وفادار امام عزيز پير جماران باشند و او را هميشه دعا كنند و هميشه در خط اصيل اسلام و اعتقاد به ولايت فقيه باشند. از همه فاميلها و دوستان و آشنايان و از همه همشهري هايم مىخواهم كه اگر از من بدى ديدهاند مرا حلال كنند و از همه شماها و دوستان مىخواهم كه خدا را فراموش نكرده و در خط امام عزيز بزرگوارمان باشند.
با تلاش و كوشش خود اسلام را يارى نموده و ادامه دهنده راه شهدا باشند و در برابر ناملايمات ايستادگى كنند و به ياد حماسه آفرينى و از خود گذشتگيشان جهان را به حيرت در آوردند و از دعا كردن به امام كوتاهى نكنند.
ديگر برايتان بازگو كنم كه جنازه من را در كندرود و در وطنم خاك كنند و از تمام فاميلها و همشهري هاى عزيز استدعا مىكنم كه در تشييع جنازه من ذكر خدا را بگوييد و عزادارى نكنند براى من جامع سياه نپوشند.
خواهران با فريادهاى يا زينب (ع) و برادارن با فريادهاى يا حسين يا حسين صدا كنند و از برادران عزيزم خواهش مىكنم كه اسرافات بيجا در ختم من كه خداوند اسراف كنندگان را دوست نمىداردنكنند.
در ضمن از شما خواهرانم استدعا مىكنم كه اگر مىخواهيد راه مرا اگر شهيد شدم ادامه دهيد در عفت و حجاب كه از خون من براى اسلام مؤثرتر است كوتاهى نكنيد.
دو عدد دستگاه خمكارى و يك موتور هندا 125 و يك تلويزيون و تعدادى اساس خانه هر چه كه در خانه برادرم داود و ناصر است و موجودى پول در دفترچهام در بانك ميدان شاهپور سابق تهران بانك تجارت دارم مال بچههاى مشهدى اكبر خراسانى و مال مادرم است كه براى مخارج زندگيشان استفاده كنند.
دويست و سى هزار تومان پول كه از وارث زمين پدرى براى داود يوسفيان برادرم فروختهام و سه هزار تومان از اين موجودى پول گرفتهام و مبلغ 227 هزار تومام پول از او طلب دارم و اين موجودى پول دويست و بيست و هفت هزار تومان پولى كه در پيش برادرم داود يوسفيان دارم اگر خمس يا سهم امام هر چقدر قرار گرفت بدهند و بقيه پول را در راه خدا بدهند اول از عالم يا مجتهد بپرسند برايم چگونه خرج كردند.
بعد هر چه كه مجتهد فتوا داد به دستور او همانطور اجرا كنند و قيوم من برادر عزيزم داود يوسفيان است و كسى حق ندارد و در ضمن من خدا را شكر مىكنم كه اين حرص مال دنيا بر من غلبه نكرد كه ما را گمراه كنند و در تشييع جنازه من ذكر خدا را بگوييد و هميشه امام و تمام رزمندگان و تمام مسلمين را دعا كنيد.
در نماز جمعهها و جماعتها و دعاهاى كميل و توسل شركت كنيد و سعى كنيد كه به فقير و فقرا هميشه كمك كنيد.
از برادرانم مىخواهم كه اگر ان شاءالله من شهيد شدم راه من را ادامه دهند و دوست نمىدارم كه كسانى كه زبانى زيبا و قلبى بيمار دارند يعنى كسانى كه در ظاهر با اسلام خوب و در باطن به اسلام ضربه مىزنند در تشييع جنازه من شركت كنند.
از مادر و برادرانم خواهش مىكنم كه در شهيد شدن من هيچ گونه كوچكترين مزاحمتى براى دولت جمهورى اسلامى را ايجاد نكنند و از همميهنان عزيزم خواهشمندم كه راه سرخ من و ديگر شهدا يعنى راه سرخ امام حسين (ع) را ادامه بدهند كه هر كس اين راه را ادامه بدهد پاينده و پيروز است.
در ضمن اگر تمام درياها مركب و تمام درختان قلم شوند و تمام برگها كاغذ نمىتوان نوشت كه چه شوقى براى شهادت دارم!
ديگر از هموطنان عزيزم كه در تشييع جنازه من شركت كردهاند از آنها تشكر مىكنم و شفاعت شما عزيزان را از خداوند تعالى مىخواهم از اينكه سر شماها عزيزان ادامه دهنده راه حسين (ع) را بدرد آوردهام مرا مىبخشيد.
به اميد پيروزى حق عليه باطل و به اميد فرج امام زمان (عج) و به اميد زيارت امام حسين و قدس عزيز خداوند همه شماها را يارى كند.
خداحافظ مادر جان و تمام برادران و خوهران زينبوار.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزاى.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
به اميد ديدار در فرداى محشر در بهشت پيش آيتالله مظلوم بهشتى و ديگر شهداى اسلام.