شهید «محمدحسين ملک محمدی» عاشق گمنام شدن بود
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمدحسين ملک محمدی، در سوم آذرماه 1334، در شهر زنجان روستای خرمدره دیده به جهان گشود.
وی تا اول راهنمایی به درس و تحصیل پرداخت.
این شهید بزرگوار در سنین نوجوانی به مناطق جنوب کشور جهت دفاع از سرزمین خویش در برابر هجوم بعث عراق اعزام شد.
سرانجام در تاریخ بیست و چهارم اسفندماه 1363، به درجه رفیع شهادت نائل شد.
لازم به ذکر است، پرونده و اسناد این شهید والامقام در بنیاد شهید استان قم موجود و مزار این شهید در گلزار شهدای علی بن جعفر استان قم می باشد.
در ادامه وصیت نامه شهید ملک محمدی را می خوانید.
ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص
پس از حمد و ثنای خداوند و درود بر ائمه طاهرین و معصومین و سلام به خدمت رهبر کبیر انقلاب امام خمینی شرح حاضر متن وصیت نامه این جانب محمد حسین ملک محمدی بدین شرح است.
خیلی آرزو دارم که بصورت گمنام و به شکلی در راه خدا کشته بشوم که هیچ اثری از نام و نشان من باقی نماند؛ لاکن بر حسب وظیفه اعلام می دارم اگر سعادتی نصیب من شد و در راه خدا به کمال انسانیت رسیدم.
یک خانه دارم خانه مرا بفروشید و مبلغ 50 هزار تومان آن را رد مظالم بدهید و یک ماه روزه و یک سال نماز پس از دادن خمس اموالم که فرصتی پیش نیامد بدهم برایم بدهید بگیرند و بخوانند.
تنها وصیتی که به خانواده و مادرم دارم پس از مرگ من به هیچ وجه گریه و زاری نکنند و ناراحتی بخود راه ندهند؛ زیرا که در جهت ادای تکلیف و دین در راه رضای خدا قدم گذاشتم و این نهایت آرزوی من بود که به آرزوی خود رسیدم بنابراین اگر مرا دوست دارند بدانند که این نهایت آرزوی من بود که به آن رسیدم.
اگر جسدم پیدا شد و اگر ممکن شد جنازه مرا در شیخان نزد همسنگران و همکاران خودم دفن کنند؛ چون فرصت کمی داشتم.
پس از فروش خانه خانواده ام خانه کوچکی تهیه کنند و در آن زندگی کنند یک قطعه زمین در تهران دارم فروخته ام به آقای پرویز عظیمی و پول آن را تمام گرفته ام که بایستی سند آن پس از مراحل قانونی بنام شخص فوق بگردد.
یک خانه برای برادرم در قم خریداری شده که سند آن بنام من است که بایستی سند آن بنام صاحب اصلی اش در بیاید مبلغ 600 تومان به طلا فروش رضوی واقع در میدان آستانه بدهکارم که آقای صالحی در جریان است.
از خانواده ام درخواست دارم پس از مر گ من فرزندانم را به نحو شایسته بزرگ کند و در این راه کوشا باشد.
از دیگر دوستان و آشنایان و اقوام به ویژه از مادرم درخواست حلالیت دارم؛ ضمناً فراموش کردم از فروش خانه مبلغ 50هزار تومان آن نیز بایستی به مادرم بدهند و در جهت اجرای آن وصیت نامه به برادر بزرگوارم حسین عارفیان برادر همسرم بدین وسیله وکالت می دهم که در این رابطه اقدام کند.
در خاتمه پیروزی نهایی رزمندگان را از خدای بزرگ و طول عمر برای امام امت و آرزوی صبر برای خانواده های اسراء مفقودین و شهیدان گرانقدر را از خداوند بزرگ مسئلت می نمایم.
والسلام علی عبادالله الصالحین 19/12/63