فرزندم «شهید راه نابودی اسرائیل» شد
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد مهدی لطفی نیاسر هشتم دی ۱۳۶۱ در خانواده‌ای در شهر مقدس قم به دنیا آمد. پدرش آیت الله نعمت الله لطفی نیاسر از اساتید حوزه علمیه قم، و مادرش از سلاله سادات و خواهر شهید و دو جانباز است.
این شهید بزرگوار همراه با 6 تن از همرزمانش در پایگاه هوایی تیفور سوریه با حمله مستقیم هواپیماهای رژیم جنایت‌کار اسرائیل در ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ به شهادت رسید و شهید راه نابودی اسرائیل نام گرفت.
آیت الله نعمت الله لطفی نیاسر پدر شهید مهدی لطفی نیاسر متولد سال 1327 در شهر نیاسر از توابع کاشان است که در سال 1342 وارد حوزه علمیه قم می شود. وی در ابتدای انقلاب اسلامی مدت کوتاهی را به نمایندگی عقیدتی سیاسی امام خمینی «ره» در ژاندارمری استان منصوب می شود اما در ادامه به تحصیل و تدریس علوم حوزوی می پردازد.
او دارای تحصیلات خارج فقه و اصول است و تخصص در مبحث طهارت دارد و هم اکنون به تحقیق در امر وصیت نامه امام خمینی «ره» و تشریح گام دوم انقلاب پرداخته است. آیت الله نعمت الله لطفی نیاسر در سال 1347 به تشکیل خانواده رو می آورد و دارای پنج فرزند می شود.
در ادامه گفت و گویی از خبرنگار نوید شاهد قم، با آیت الله لطفی نیاسر پدر این شهید والامقام را می خوانید...
اخلاق و منش
آیت الله لطفی نیاسر اظهار داشت: شهید مهدی بسیار به تحصیل اهمیت می داد. تیزهوش و متین بود و در مدرسه تیزهوشان شهید قدوسی قم درس می خواند.
مهدی از همان کودکی قانع و با حیا بود همیشه توکل به خدا داشت و امید روشن بخشی را در وجودش حس می کردیم.
وی اهل نماز، مسجد، هیئت و قرائت قرآن بود. آنقدر مقید به احکام الهی بود که به سن تکلیف نرسیده بود اما روزه می گرفت.
مهدی در خانه بسیار متواضع بود و اخلاقش با خواهرها و برادرانش بی نظیر بود؛ تعامل و ارتباطی که با من و مادرش داشت، بسیار صمیمی و مودبانه بود و در برخوردها، در نکات ریز هم دقت داشت. توکل، علم و اخلاص از بارزترین خصوصیات این شهید بزرگوار بود که وقتی به دیدار حضرت آیت الله خامنه ای مشرف شدم همین خصوصیت ها را برای بنده تشریح کردند و از شخصیت آقا مهدی ما شناخت کامل داشتند.
زبده‌ترین نیرو و «شهید راه نابودی اسرائیل»
این پدر شهید ادامه داد: شهادت مهدی غریبانه واقع شده است؛ زیرا به دلیل فعالیت‌های فوق سری اش اجازه نقل و گفتگویی بیش از این را نداریم.
او یکی از اعضای مهم و نیروهای زبده در مبارزه با رژیم صهیونیستی بود و طبق فرمایش ولی امر مسلمین جهان و آن کلام معروف و صادق ایشان که فرمودند اسرائیل ۲۵ سال آینده را درک نخواهد کرد، روز به روز استوارتر قدم بر می داشت.
مهدی از همان اوایل نوجوانی از طرق مختلف به زبان عبری یا عبرانی که یکی از زبانهای سامی غربی و زبان بومی اسرائیل به شمار می رود، کاملاً مسلط شد.
به دلیل تخصصش در این زمینه فعالیت های ضد صهیونیسم را در کشورهای، ایران، سوریه و لبنان شروع کرد و به گفته سردار حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از هفتصد شاگرد را در این زمینه پرورش داد که هم اکنون در کشورهایی که نام برده شد در حال تلاش و کوشش هستند و متوقف هم نخواهند شد.
فرزندان شهید مهدی
وی در خصوص فرزندان شهید مهدی تشریح کرد: آقا مهدی دارای دو فرزند دختر در سن ۱۲ سال و ۹ سال بود. در طی روزهایی که از ماموریت به قم می‌آمد، فوراً عازم سفر به مشهد و زیارت امام هشتم می شد.
سوال کردم مهدی جان خسته نیستی که هر دفعه بلافاصله پس از رسیدن به منزل قصد سفری دیگر را داری؟ گفت: من از آقا امام رضا فرزندی دیگر می خواهم؛ آن هم باید پسر باشد و رفتن من به مشهد یک نذر است.
دائماً متوسل به امام رضا می شد. روزی این توسل های مکرر او نتیجه داد و صاحب یک پسر زیباروی شد.
معجزه
وی ادامه داد: پس از شهادت آقا مهدی خبردار شدم چندین خانواده با مشکل فرزندآوری مواجه شده بودند و سالیان سال مشکل داشتند؛ برای فرزند دار شدن و رفع مشکل، بر سر مزار مهدی متوسل به این شهید بزرگوار شده‌اند و نتیجه گرفته اند.
همچنین حجت الاسلام نعمت الله لطفی نیاسر با اشاره به معجزات شهدا به نقل از معجزه شهید احسان کربلایی پور پرداخت و گفت: شهید مدافع حرم شهید احسان کربلایی پور در زندگینامه و وصیتنامه خود قبل از شهادت آورده است که من احسان کربلایی پور در کنار شهید لطفی نیاسر به خاک سپرده خواهم شد.!! به راستی که این حکایات را معجزه ای بیش نمی بینم...
خبر شهادت
این پدر شهید در خصوص خبر شهادت فرزندش گفت: روزی که آقا مهدی به شهادت رسیده بود، در فیضیه مشغول تدریس به شاگردان بودم. کلاس درس به پایان رسید.
ناگهان، یک حالت غیر عادی مرا فرا گرفت و آشوبی وجودم را در هم آمیخت.
آهسته آهسته به منزل رسیدم.
حال و هوایی را حس کردم که هیچ وقت ندیده بودم! اندوهی خاص، اهل خانه را دربرگرفته بود.
محمد آقا فرزند بزرگترم را دیدم؛ بسیار عادی برخورد کرد و با دانش و درایتی که داشت گفت: پدر جان! سوال دارم؛ شما که سالیان است به مردم می‌گویید اگر مالی دارید باید یک پنجم خمس آن را بپردازید، آیا نمی خواهید در بین پنج فرزندی که دارید، خمسش را پرداخت کنید؟
ابتدا متوجه مطلب نشدم. محمد آقا مجدداً این موضوع را با نام مهدی عنوان کرد و گفت: مهدی مجروح شده است؛ اما اگر آن خمس شما مهدی باشد، ناراحت می شوید؟
در جواب با قاطعیت تمام گفتم: نخیر این موضوع ناراحتی ندارد. خمس من در راه پروردگارم است و خوشنودم. دیگر کم کم به این اصل جریان پی بردم.
نیم ساعتی در اتاق به تنهایی گذراندم و به خدا گفتم: از تو فقط صبر می خواهم که مبادا روزی دشمن از ناراحتی و حالات بی صبرانه من خوشحال شود و بخندد.
وی در ادامه گفت: یاد ندارم برای مهدی گریه کرده باشم اما بیشترین و عزیزترین کسی که برای او گریستم سردار حاج قاسم سلیمانی بود و هیچگاه جمله مشهور حضرت امام خمینی «ره» را در این خصوص فراموش نخواهم کرد که فرمودند: «بکشید ما را؛ ملت ما بیدارتر و هوشیارتر خواهند شد.»
آماده شهادت
وی در گفت و گو با نوید شاهد قم در پاسخ به اینکه آیا راضی هستید برای شهادت فرزند دیگرتان را راهی کنید؟ با لبخندی رضایت بخش پاسخ داد: علاوه بر این که فرزندم مهدی به شهادت رسید بلافاصله نوه خود که فرزند محمد آقاست را به دانشگاه افسری برای آموزش فرستادیم و این را بدانید اگر هر لحظه لازم باشد نه تنها فرزندانم بلکه خودم آماده شهادت و تسلیم رضای پروردگار هستم.
خاطره شیرین
شهید مهدی، خوش عهدی و پشتکار را در تمامی برنامه‌های کاری‌اش فراموش نمی کرد.
یاد دارم روزی با آقا مهدی از کاشان «نیاسر» به طرف قم می‌آمدیم؛ مهدی با سرعت زیاد رانندگی می کرد، با خنده به او گفتم: مهدی جان به کجا چنین شتابان!؟ مگر میخواهی به بهشت معصومه یا بهشت زهرا برسیم؟
مهدی خندید و گفت: پدر جان جلسه! جلسه! ممکن است دیر برسیم و این پشتکار شهید را می رساند.
دوستانش پس از شهادت خطاب به بنده با شوخ طبعی می‌گفتند: چه خوب شد که آقا مهدی به شهادت رسید؛ زیرا آنقدر از ما کار میکشید که نفس کشیدن سخت بود.
تلخ ترین خاطره با مهدی
پدر این شهید والامقام تصریح کرد: مهدی از خاطرات خود از سوریه زیاد می گفت.
از موضوع اسارت زنان ایزدی بسیار ناراحت و پریشان بود و وقتی برایم تعریف می کرد، می گریست.
میگفت: هر موقع این زنان مظلوم را می دیدم، برای آنها آرزوی مرگ میکردم؛ چرا که برای فروش در بازارها به قیمت های مختلف فروخته می شدند. آهی میکشید و میگفت: کاش زودتر تمام شود. !نفرین به جنگ!
آرزو
آیت الله لطفی نیاسر اظهار داشت: فرزندم، ۵۰ سبک زندگی را برای خود در نظر داشت که اولین سبک مبحث ظهور بود.
ماه‌های قبل از شهادت از من پرسید: اگر کسی آرزوی شهادت در حضور حضرت را داشته باشد، اما قبل از فرج امام زمان به شهادت برسد، تکلیف چیست؟ بنده درک می کردم که مهدی نگران این موضوع است؛ در همه حال انتظار واقعی ظهور را فراموش نمی کرد و حتی در روزهای جمعه حالتی اندوه در حسرت روزهای حضورش در زمان فرج و جنگیدن در رکاب حضرت را به خود می‌گرفت.
صرف وقت می کردم و برایش از عالم رجعت شرح می دادم؛ وقتی متوجه می‌شد به آرامشی عمیق می‌رسید.
گفت و گو با رهبر انقلاب
نعمت الله لطفی نیاسر پس از شهات فرزندش در خاطره ای که با رهبر انقلاب داشت افزود: زمانی که شخصا در جلسه خصوصی با حضرت آیت الله خامنه ای داشتم، به ایشان گفتم: بنده قلبا شخص شما را از جان و روح خود، بیشتر دوست دارم و تاکید کردم که اگر شما من را دوست دارید، دعا کنید شهید شوم.
رهبر معظم خطاب به من گفتند: حالا که آقازاده شما شهید شده است، آیا کافی نیست؟
گفتم: خیر! من نمی توانم فردای قیامت خواهان شفاعت فرزندم باشم؛ باید خودم به شهادت برسم. «اگر شهید نشوم میمیرم...»
گفتنی است مقام معظم رهبری پس از شهادت ایشان در دیدار خانواده شهید فرمودند: این جوان را من چندباری دیده بودم، جوانی پویا و سرزنده بودند و ارزش کار ایشان و شهدای مدافع حرم در این است که بر خلاف زمان جنگ تحمیلی که صداوسیما و همه جامعه درباره جنگ صحبت می‌کردند، الان فضای جنگی در کشور حاکم نیست و صدای توپ‌ها شنیده نمی‌شود ولی این شهید، خانواده و فرزندان کوچکش را رها کرد و جان خود را فدای هدف و دفاع از حرم کرد.
گفت و گو از محمد رضا عباسی/
