سه‌شنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۰۶
کتاب «مسافر تنها» در برگیرنده روایت زندگی و خاطرات، از حماسه «شهید آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی» است که در اوایل انقلاب جمهوری اسلامی آزادانه مقاومت می‌کند و به شهادت می رسد. در ادامه قسمت هایی از متن کتاب را می خوانید.

به گزارش نوید شاهد استان قم، کتاب «مسافر تنها» از مجموعه کتاب های قهرمانان انقلاب است.

این کتاب دربرگیرنده روایت زندگی و خاطرات، از حماسه و دلاوری شهید «آیت الله عطاء الله اشرفی اصفهانی» است که در پایداری جمهوری اسلامی آزادانه مقاومت کرده است.

معرفی کتاب/«مسافر تنها»

کتاب «مسافر تنها» به قلم کیوان امجدیان، در 89 صفحه، به رشته تحریر درآمده و در سال 1388، توسط انتشارات سوره مهر، وابسته به حوزه هنری منتشر شده است. در ادامه قسمت هایی از این کتاب را می خوانید.

در صفحات ابتدایی این کتاب می خوانید؛

اولین بار که یکی را می بینم در فرودگاه مهرآباد است همراه پدر و مادرش یک پسر ژاپنی قد بلند خندان هم سن و سال خودم، راستش اصلا آن چیزی نبود که در ذهنم تصور می کردم فکر می کردم یک پسر های کوتاه قد خط خپله با موهای بور باشد.
شبیه تاکشی تو فیلمی که چند وقت پیش دیده بودم یوکی بلند با موهای مشکی است که گویا بسکتبال هم بازی می کند و عضو تیم نوجوانان شهر توکیو است پدر یوکی دانشجوی کارشناسی ارشد زبان فارسی در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو است.

او برای شرکت در دوره کلاس های زبان فارسی به ایران آمده است که در یوتیوب با لهجه شیرینی می گوید آماده‌ام تا زبان فارسی را لمس کنم؛ یعنی آمدند تا زبان فارسی را لمس کنم.

در صفحه ۳۲ کتاب آمده است؛

مردم ایران در پانزدهم خرداد سال ۴۲ به رهبری امام خمینی و روحانیون بر ضد رژیم پهلوی قیام کردند آیت الله اشرفی هم در این مبارزات شرکت داشت.

در این قیام مردم غرب کشور و استان کرمانشاه هم با پیروی از آیت الله اشرفی و دیگر روحانیون مبارزه را شروع کردند آیت الله اشرفی آشکارا و بیشتر پنهانی با پخش اعلامیه یا نوار سخنرانی امام مردم را به انقلاب دعوت می کرد. بعد پس از قیام ۱۵ خرداد امام خمینی دستگیر شد.

آیت‌الله اشرفی به محض شنیدن خبر دستگیری امام به تهران آمد و به روحانی آن بزرگی که از قم آمده بودند گفت: امروز روزی نیست که ما بخواهیم در مقابل این رژیم سکوت کنیم ما نباید در ارتباط با دستگیری امام خمینی آرام بنشینیم؛ اوبا روحانیون مشهد و قم دیدار کرد و از آن ها خواست که مردم را آگاه کنند دست آخر رژیم پهلوی هم با فشار مردم و روحانیون مجبور شد، بعد از چند ماه امام را شبانه به قم برگرداند با آمدن امام به قم آیت الله اشرفی همراه چند نفر از علما و روحانیون و عده ای از مردم کرمانشاه برای دیدن ایشان به قم رفت.

در صفحه ۴۰ امده است؛

رژیم پهلوی برای جلوگیری از فعالیت های آیت الله اشرفی از دو راه وارد شد.

اول از راه تهدید تا جایی که چند بار او را در اوایل مبارزه به ساواک بردند یک بار هم قصد تبعید او را داشتند که به خاطر ترس از اعتراض و شورش مردم از آن منصرف شده اند.

دستش را بالا آورد من متوجه می شوم و می گوید: تبعید! یعنی دور کردن کسی از شهر و خانه یا کشور خود.   پراه دوم چه بود؟ بابا می گوید: دوم از راه ترور شخصیت ایشان. مادر یوکی میگوید: «اوووووه! ترور! ترور!»
مادر توضیح می‌دهد: که ترور شخصیت کسی یعنی خراب کردن شخصیت کسی در نظر دیگران. مادر یوکی نفسی می کشد و می گوید: «آه ه ه، ترور! شخصیت!

در صفحه ۵۷ کتاب مسافر تنها این چنین آمده است؛

قبل از آغاز عملیات گروهی از فیلمبرداران به خانه او رفته بودند تا فیلمی از زندگی او تهیه کنند.

فیلمبرداری ۷ ساعت طول کشید و خیلی خسته شد؛ بعد از فیلمبرداری تلفن به صدا در آمد. خبر دادند که قرار است همان شب عملیات شروع شود.

فرماندهان منتظر آیت الله اشرفی بودند در آن لحظه وسیله نقلیه در دسترس نبود. با پیکانی که برای قرارگاه بود او را تا نزدیکی هلیکوپتر بردند و بعد به قرارگاه عملیات نزدیک شهر سومار منتقل کردند. در آن شب به او گفتند که اجازه دهد چادر را خلوت کنند، تا ساعتی استراحت کند و اجازه نداد و گفت: امشب شب خواب نیست شب دعا و توسل است و لحظه ای حاضر نشد استراحت کند در آن شب نماز به امامت او برگزار شد.

۳ روز عملیات نزدیک های طلوع آفتاب یک گلوله توپ عراقی ها در فاصله چند متری چادر او منفجر شد که بر اثر آن یک ماشین ارتش آتش گرفت.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده