ملّتی که از شهادت ترسی ندارد پیروز است
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید احمدعلی شعبانی فرزند ابراهیم در تاریخ چهارم اردیبهشت ماه 1339، در استان قم در یک خانواده مذهبی و متدین دیده به جهان گشود.
وی پس از چندی مجاهدت در بیست و پنجم اسفندماه 1363، در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت رسید.
در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید...
" بسم الله الر حمن الر حیم "
ما مِن قَطرة اُحِبُّ عَزَّوَجل مِن قَطرَة دمٍ فی سَبیلِ الله . امام سجاد (ع)
هیچ چیز نزد خدا از قطره خونی که در راه خدا ریخته می شود عزیزتر نیست.
وَلا تَقولو لِمَن فی سَبیل الله اَمواتٌ بَل اَحیاءٌ وَلکِن لا یشعُرون.
کسی را که در راه خدا کشته ده مُرده نپندارید بلکه او زنده و جاوید است ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.
تا بانگ لا اله الا الله محمد رسول الله در جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هم هستیم.
وصیت نامه ام را از اینجا آغاز می کنم.
امروز روزی است که قیام پیغمبر اسلام و حسین بن علی توسط روح خدا خمینی بت شکن تجدید گشته؛ قیامی که تا کنون بسیار به پای آن ریخته شده است و ما باید از این خون هایی که به پای این انقلاب و مکتب ریخته شده به خوبی پاسداری کنیم و نگذاریم که خدای ناکرده این خون ها بیهوده پایمال شود و من بنا به وظیفه شرعی خودم و مسئولیتی که بر گردن دارم عازم جبهه های حق علیه باطل شدم و هدف از این جبهه آمدنم این است که تا نابودی کفر و آن هایی که در مقابل اسلام و انقلاب اسلامی ایستاده و ضد این انقلاب فعّالیت می کنند را شاهد باشم و من تا آخرین نفس و تا آخرین قطره ی خونم از اسلام و دین و قرآن و خاک کشورم دفاع خواهم کرد. ان شاء الله
چون امام عزیزمان فرموده ملّتی که از شهادت ترسی ندارد پیروز است که شهادت مکتب اوست، هرگز، هرگز از چیزی نمی ترسد. امام خمینی
پیام من بر قوای خواهر و برادر مسلمان و حزب الهی که رسالت خون شهدا به دست شما است و شما ها هستید که ادامه دهندگان راه راستین آن هستید بروید و با نشاط گرفتن از قرآن و دستورات انبیاء و با پیام به شهدا و معلولین و خانواده های آن ها و با رهنمود های امام عالیقدرمان و با رهبری این روحانیت این رسالت نوین تان را به ثمر برسانید که در این راه باید خون ها و چیزهای مادی دیگری هدیه و نثار کرد و پیام من به خانواده پدرم و مادرم و خواهر و برادرانم این است که شما ای عزیزان اگر من لیاقت و سعادت شهادت را داشتم کاملاً خونسردی خود را حفظ کنید و خدای نکرده بی تابی بی جا نکنید، که دشمن از این کم صبری و گریه های شما سوء استفاده می کند.
در آخر مادر جان مادری که هیچ وقت مهر و محبت های شما را فراموش نخواهم کرد و از زحماتی که برایم کشیدی کمال تشکر را دارم و امیدوارم که پسر خوبی بوده باشم برایت، واقعاً زحمات شبانه روزی که شما پدر و مادر ها برای فرزندانتان می کشید جبران ناپذیر است و هرگز نمی شود جبران کرد.
پیام به همسر عزیزم از زحماتی که شما در خانه برایم کشیده اید کمال تشکر را دارم و امیدوارم که موفق باشی و بهتر بتوانی راهم را ادامه دهید و دیگر این که از شما عذر می خواهم که من شما را در این مدت کم در خانه تنها گذاشته ام البته شما در نزد خدا اجر عظیمی داری و در آخر از شما خواهران و همسرم تقاضا مندم که هر چه بیشتر حجاب اسلامی را حفظ کنید و بهتر بتوانید به این انقلاب خدمت کنید.
با سلام و درود به رهبر کبیر عظیم الشأن انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی و با سلام و درود بر خانواده ی شهدا و ملت غیور و شهید پرور ایران این رهروان شهیدان به خاک خفته و ادامه دهندگان راه آن شهیدان که واقعاً روح اسلام را شاد و سرافراز کردند.
اینجانب بنا بر تکلیف شرعی و مسئولیتی که بر گردن داشتم به جبهه عزیمت کردم تا بلکه بتوانم راه آن شهیدان به خون غلطان را ادامه دهم و اگر سعادت و لیاقت شهادت را داشتم از شما ملت شهید پرور مخصوصاً خانواده ی عزیزم تقاضا دارم که آن صبر انقلابی و آن وحدتی که دارید بیشتر حفظ کنید.
و این جانب احمد علی شعبانی وظیفه ی شرعی که دارم عازم جبهه های حق علیه باطل شدم و شما ای برادران و خواهران بدانید که من آگاهانه در این راه قدم برداشتم و به فرمان امام عظیم الشأنمان خمینی کبیر و آن رهبری که در هیچ کجای دنیا این چنین رهبر و رهبری سابقه ندارد و در تمام دنیا بی سابقه است لبیک گفته و این راه را انتخاب کردم و در یان راه یا شهادت است.
ای خانواده و همسر عزیزم اگر من لیاقت شهید شدن و سعادت شهادت را داشتم هرگز کوچکترین ناراحتی به خودتان راه ندهید و خدا را شکر کنید که این شهید را در راه الله و قرآن داده اید اکنون دشمنان اسلام در صدد هستند که از هر قسمتی که می شود ضربه ای به این انقلاب بزنند ولی کور خوانده اند تا چنین جوانان و این شهادت ها است دشمنان اسلام کور خوانده اند.
ما اکنون باید هر چه بهتر راه آن شهیدان را ادامه داده و از خون آن پاسداری کنیم و نگذاریم خدای نکرده یک وقت خون آن ها بیهوده به هدر برود. ان شاء الله که بتوانم دین خود را ادا کنم.
در پایان اگر من لیاقت شهادت را داشته باشم از شما تقاضا مندم که گریه نکنید صبر داشته باشید هر وقت دلتان گرفت به گلزار شهدا بروید.
همانطوری که امام مان گفتند تکلیف ما را سید الشهدا معلوم کرده است، شاید من به خاطر نداشتن سواد نتوانم بدین صورت ادبی صحبت کنم، ولی از شما عاجزانه می خواهم که امام را تنها نگذارید ضمناً از پدر و مادرم و برادرانم و خواهرانم که در طول این مدت زندگی زیاد اذیت و آزارشان دادم و نتوانستم جبران کنم حلالیت می طلبم و این را بدانید که بر شهید جایز نیست و لازم است به اینکه مدت 2 ماه که در مأموریت و مدتی مریض بودم و نتوانستم روزه بگیرم و اگر نتوانستید روحم را شاد کنید روزه هایم را بگیرید.
اگر فرزندی به دنیا آمد اسم خوبی برای او نتخاب کنید و از او خوب پرستاری کنید و سعی کنید انقلابی باشد که بعدها بتواند خدمتی به این اسلام و قرآن و انقلاب انجام بدهد و راه شهدا را ادامه بدهد.
بعد از شهادت من پدرم وکیل من هست و بدهکاری و طلبکاری هایم را انجام می دهد. بدهکاری به کسی ندارم به جز بانک قرض الحسنه قدس و بانک کشاورزی اراک که بانک قدس هر ماهی 800 تومان و بانک کشاورزی سه سال و هر سالی 2500 دو هزار وپانصد تومان و با برادرم علی آقا که مقداری حساب داشتم که خودش می داند هم بدهکارم و هم طلبکار و دفتر چه های قرض الحسنه ها هم دارم از آن بانک ها می گیرید و 1000 هزار تومان هم از بانک ملی شاه ابراهیم و قرض الحسنه موسی ابن جعفر 9000 نه هزار تومان طلبکارم و بقیه لوازم خانه را هم هر طوری که خودتان
می دانید انجام بدهید.
در آخر سفارشی که به شما برادران و سروران عزیزم دارم این است که بعد از من راه من و بقیه شهدا را ادامه بدهید و طرفدار این اسلام و انقلاب باشید و با یاوه گویان و طاغوتیان مبارزه کنید و در مراسم شهدا شرکت کنید.
و یک وصیت به شما همسرم و خواهران و زن داداش هایم دارم که آن هم این است که حجب اسلامی تان را حفظ کنید، چون حجاب شما کوبنده تر است از خون سرخ من است.
التماس دعا دارم و دعا به جان امام و رزمندگان فراموش نشود و جنازه ی مرا در قم پیش شهدا علی ابن جعفر دفن کنید.
احمد علی شعبانی 14/12/63
خدایا خدایا تا نقلاب مهدی خمینی را نگهدار.