شنبه, ۰۸ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۳۴
در زندگی نامه شهید محمد بختیاری نژاد می خوانید: محمد ارادت و علاقه خاصی به مجلس روضه خوانی و سینه زنی سیدالشهدا داشت و همواره از افرادی بود که در مساجد و تکیه ها فعالیت بسیاری داشت.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد بختیاری نژاد فرزند غلامرضا در سال 1346 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود.

شهید محمد بختیاری نژاد به عزاداری در مسجد شوق می ورزید

او در تاریخ هجدهم اسفندماه 1364 به خدمت وظیفه اعزام و در تاریخ پانزدهم شهریورماه1365 در خط پدافندی منطقه عملیاتی عین خوش چمری بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن بعثی عراقی از ناحیه سر مجروح و به علت شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پیکر پاک و مطهرش طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدای علی بن جعفر «ع» در تاریخ بیست وپنجم شهریور ماه 1365 به خاک سپرده شد.

در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.

پدرش از طبقه زحمتکش و مذهبی جامعه بود. محمد در دامن مادری پاک از کنیزان فاطمه بزرگ شد. تحصیلات ابتدائی را در دبستان شهید کریمی به اتمام رساند و دوران سه ساله راهنمائی را در مدرسه امیر کبیر و گیوه چیان گذراند.

محمد در دوران انقلاب حدود 11 سال بیشتر نداشت که با تنها برادرش به تظاهرات می رفت و فعالیت های بسیاری می کرد.

محمد از همان اوایل انقلاب با اینکه سن و سال کمی داشت ظلم و ستم شاه را درک می کرد و شور انقلابی در سر داشت. وی از آن جا که علاقه زیادی به امام و بیانات ایشان داشت همواره در تکاپوی این بود که اعلامیه های امام را به دست آورده و بین امت حزب الله پخش کند. پس از مدتی که از مبارزات مردم علیه شاه ستمگر گذشته بود، محمد خودش یک شیپور ساخته بود و در کوچه و خیابان راه می افتاد و به اصطلاح خویش شیپور می زد و مردم و بچه های محل هم به دنبالش می رفتند و مرگ بر شاه می گفتند.

خلاصه دوران انقلاب مدتی گذشت تا این که شاه رفت و امام بزرگوار قدم بر خاک وطن گذاشتند. پس از تشریف فرمائی امام به تهران محمد به برادرش گفت: باید هر طور شده به تهران و به ملاقات امام برویم چون سالهاست که انتظار چنین لحظه ای را می کشم.

خلاصه دو سه روز بعد به دیدار امام رفتند. پس از این که امام به قم آمدند محمد از آنجایی که علاقه زیادی به امام داشت هر روز به دیدار امام می رفت. محمد پس از پیروزی انقلاب همیشه به پدر و مادرش می گفت: حالا نفس راحتی بکشید چون از شر ستمگری های شاه و رژیمش راحت شدیم و ان شاءالله حکومت اسلامی در کشورمان برپا خواهد شد.

اما انقلابمان هنوز به پیروزی کامل نرسیده زیرا زمانی پیروزخواهیم بود که انقلابمان را به تمام جهان صادر کنیم و تمام جهان را حکومت عدل الهی فراگیرد.

محمد ارادت و علاقه خاصی به مجلس روضه خوانی و سینه زنی سیدالشهدا داشت. و همواره از افرادی بود که در مساجد و تکیه ها فعالیت بسیاری داشت.

هنگامی که نهضت سوادآموزی به دستور امام دایر شد محمد به مادر تاکید بسیار می کرد که به نهضت رفته و سواد بیاموزد تا این که بالاخره مادر را وادار کرد تا به سوادآموزی بپردازد و موفق هم شد.

محمد علاقه خاصی به نماز جمعه داشت و لااقل دو هفته یک بار به نماز جمعه می رفت و اهل خانه را نیز با خود می برد و می گفت: به قول امام نماز جمعه نماز وحدت و دشمن شکن است.

زمانی که جنگ تحمیلی شروع شد محمد دوران راهنمائی خود را می گذراند و اصرار داشت که به جبهه برود و علیه بعثیون کافر بجنگد ولی پدرش می گفت مدرسه سنگر است تو باید درس بخوانی تو سنت کم است و تورا نمی برند؛ باید 16 سال داشته باشی.

محمد در اسفند سال 64 در گروهان ژاندارمری قم ثبت نام کرد و به خاطر پایش معاف رزم شد. پس از این که به عجب شیر اعزام شد، بعد از اتمام دوره آموزشی فرمانده به او گفته بود تو معاف رزم هستی اگر بخواهی می توانی به پادگان اعزام شوی و جبهه نروی. محمد گفته بود یک عمر انتظار کشیدم تا به جبهه بروم و بالاخره به جبهه اعزام شد.

او در روز پانزدهم شهریورماه 1365 یک شب موقعی که دشمن منور می زند و تمام منطقه روشن شد و محمد شروع به رگباران کرد که پس از چند لحظه تیری از سوی دشمن به وی اصابت کرد و به لقاءالله پیوست.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده