پنجشنبه, ۰۶ مرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۱۳
در وصیت نامه شهید عباسعلی سلیمی می خوانید: پدرم و مادرم بعد از من خواهشی که از شما دارم این است که اجازه بدهید دیگر برادرانم نیز اگر خواستند به جبهه بروند، به آن ها اجازه بدهید بروند و نگذارید لوله اسلحه ام سرد شود.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید عباسعلی سلیمی فرزند اسماعیل در سال 1344 در شهرری چشم به جهان گشود.

دفاع از وطن، دغدغه شهید سلیمی پس از شهادتش

در زمان جنگ تحمیلی او به خدمت وظیفه اعزام و در تاریخ هشتم شهریورماه 1365 در عملیات ظفرمندانه کربلای 2 در منطقه حاجی عمران در اثر بمباران مزدوران عراقی و اصابت ترکش به ناحیه شکم به درجه شهادت نائل و به ملکوت اعلی پیوست و پیکر پاک و مطهرش طی مراسم باشکوهی در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم در تاریخ نوزدهم شهریورماه1365 به خاک سپرده شد.

در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید.

خدایا به خاطر تو و اسلام تو و قرآن تو به هر کجای دنیا برای مبارزه سفر خواهم کرد. خدایا به خاطر رسیدن به تو و عشق به تو از همه چیز خود حتی از جان خود گذشته و سراسیمه به سوی تو می آیم.

امیدوارم که قبول فرمایی که من به جز گناه چیز دیگری در کوله بار خود ندارم.

به امید آن که امام زمانم از من و از همه و از شما خشنود باشد و با درود بر رهبر کبیر انقلاب امام خمینی فرمانده کل قوا و با درود به روان پاک شهیدان سرخ جامگان اسلام ازآدم تا حسین و از حسین تا کنون و شهیدان هفتم تیر مخصوصاً آیت الله بهشتی و با درود به روح پر فتوح محمد منتظری، رجایی، باهنر و دیگر شهیدان ایران وصیتنامه خود را آغاز می کنم.

پدر و مادرم درود بر شما و درود بر شما که با زحمت های فراوان و با نارحتی و با دردی مرا بزرگ کرده اید و به جبهه فرستادید تا با دشمنان اسلام مبارزه کنم. درود بر شما که به من یاد دادید لبیک گفتن را، لبیکی که حسین ( ع ) در 1400 سال پیش هل من ناصراً ینصرنی آن را گفته است.

خدا به شما اجری بزرگ بدهد ان شاء الله. من خود را کوچکتر از آن می دانم که برای شما پدر و مادر مهربانم و ملت غیور و مبارز ایران پیامی داشته باشم. 

پیامم و حرفم پیام و حرف رهبر من امام خمینی عزیزتر از جانم است و خواهش من از شما این است که او را که از نسل حسین «ع» است و او که تبر ابراهیم را بر دوش و عصای موسی را در دست دارد و او که فریاد می زند قولوا لا اله الا الله تفلحوا را تنها نگذارید و همیشه لبیک گوی او باشید و اما خودم و خودم تا زنده ام فریاد می کنم تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست.

و اگر شهید شدم با قطره قطره خانم جوهری ساخته بر دیوار ها بنویسید مرگ بر آمریکا و خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.

پدرم و مادرم!

ملتم اگر شهید شدم اول سلام مرا به رهبر برسانید، ثانیاً برایم قبل از آن که عزاداری کنید و قبل از آن که تشریفات را به جای آورید؛ سپس بگذارید بفهمند برای چه رفتم و برای چه کشته شده ام.

جنازه ی مرا که آوردند اوّل پدرم تو به مادرم تبریک بگو و مادرم تو به پدرم تبریک عرض کن.

در مقابل دشمنان گریه نکنید که آن ها خوشحال می شوند و نمی گویم که گریه نکنید، گریه بکنید ولی جای خود، در مقابل دشمنان چنان سخت و استوار باشید چون کوه چنان استوار باشید که لرزه بر اندامشان بیفتد و دیگر دور و برتان نپایند.

پدرم و مادرم بعد از من خواهشی که از شما دارم این است که اجازه بدهید دیگر برادرانم نیز اگر خواستند به جبهه بروند به آن ها اجازه بدهید بروند و نگذارید لوله اسلحه ام سرد شود. نگذارید روغن آن خشک شود، نگذارید سنگرم خالی بماند. اسلحه ام روی زمین مانده و خاک بگیرد.بگذارید تا مبارزه هست ما نیز شرکت جزئی در این مبارزه داشته باشیم.

از خدا می خواهم که شهید شوم تا زنده بودم که به اسلام کمکی نکردم بلکه با شهید شدنم بتوانم یک کمکی کوچک به اسلام و قرآن و مکتبم بنمایم.

از شما ملت غیور ایران از خانواده خود تنها خواهشی که دارم این است که این پیر جماران رهبر انقلاب را تنها نگذارید و خود نیز تا خون در بدن دارم و تا جان در بدن دارم تا آخرین نفس و تا آخرین قطره، از اسلام و قرآن و مکتب تا آن جایی که بتوانم دفاع خواهم کرد.

امیدوارم که مورد رحمت و لطف خداوند قرار گیرم و قرار گیرم.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده