مسیر آخرتم را با شناخت امام خمینی یافتم
به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید علیرضا ناهیدی فرزند حسن دردی ماه سال 1342، در حرآباد، از توابع فراهانِ اراک به دنیا آمد.
او در تاریخ بیست و هشتم آذرماه 1360 در جبهه کرخه بر اثر خفگی بر اثر ریزش سنگر به شهادت رسید.
در ادامه زندگی نامه این شهید والامقام را می خوانید.
علیرضا از همان کودکی در محیط خانه با قرآن انس گرفت. او تحت تأثیر شخصیت و اخلاق پدرش قرار داشت که اولین معلم او محسوب می شد.
دوره ی ابتدایی را تا سال سوم در حرآباد و سالهای چهارم و پنجم را در شهر صنعتی اراک، گذراند. اول راهنمایی را در تهران و دوم راهنمایی را در مدرسه ی سلامت قم و سال سوم را در مدرسه ی شهید ابراهیمی خواند.
علیرضا چهارده ساله بود که در ایام انقلاب، با نام امام«ره» آشنا شد.
با شرکت در مجالس مذهبی، و پخش اعلامیههای امام«ره» و نوشتن شعار روی دیوارها به كمک دوستانش، به مخالفت علنی با رژیم شاه كشیده شد.
وی میگفت: «من حقیقت اسلام را به دنبال خدا رفتن میدانم.»
او بر اساس عقیدهاش، به دنبال حقیقت اسلام رفت تا خدا و انبیا را شناخت. معتقد بود، هر چه انسان رنج و زحمت بیش تری تحمل کند، به خدا نزدیکتر میشود؛ چرا که این دردها و رنجها، آزمایش الهی است.
علیرضا علاقه ی وافری به خواندن کتاب داشت و از هر فرصتی برای مطالعه ی کتابهای شهید مطهری استفاده میکرد. در کنار تحصیل، به پدرش که کشاورز بود، کمک میکرد. هیچ وقت نمازش ترک نمیشد و به وظایف دینی اش عمل میکرد و در برابر خدا، بنده ی فروتنی بود.
حضورش در بسیج، قبل از شروع جنگ، چشم گیر بود و با انجام وظیفه در نقاط مختلف شهر، ایفای نقش می کرد.
او برای تعلیم اسلحه در میان بچههای محل، برنامه ای ترتیب داد و با تقاضای مربی از سوی سپاه، یک دوره ی آموزش اسلحه را برگزار كرد.
در سال 1358، با شرکت در دوره ی آموزش نظامی و فعالیت در پادگان منظریه، توانمندی اش را افزایش داد و به جبهه ی آبادان اعزام شد و بیش از سه ماه در آن منطقه ماند.
علیرضا، دو ماه هم در پادگان امام حسن«علیه السلام» دوره دید، سپس وارد سپاه شد. ایشان پس از مدتی مأموریت در جادههای کاشان و اراک، دوباره در هشتم آبان سال 60، به «تپه چشمه» در غرب شوش اعزام شد.
شهادت
یک بار که مرخصی آمده بود، دیدم به دست و پایش حنا گذاشته است. گفت: «مادر در ساکم عطر بگذار و لباسهایم را بشوی!» گفتم: «برای چه این کارها را میکنی؟» گفت: «بعد از مرخصی، عملیات داریم و من باید خودم را آماده کنم.»
شعار مقدس
«سلام بر مدرس شهادت، حضرت اباعبدالله الحسین «علیه السلام» و درود بر امام عزیز، حضرت آیتالله العظمی خمینی، رهبری که مرا هدایت کرد، آن چنان که آخرت را بر دنیا ترجیح دهم. جوششی در من ایجاد کرد که درک کنم لحظات حساس امام حسین را در عاشورایش، درک کنم هدف علی اکبرِ حسین «علیه السلام» را و در هفده سالگی از پدر بخواهم که راضی شود که در میدان عمل، جهاد، خون، شهادت، شعار مقدس «ما همه سرباز تو ایم خمینی، گوش به فرمان تو ایم خمینی» را به صدا در آوریم.»
منبع: برگرفته از کتاب لب تشنه