گفتگوی مادر شهید دفاع مقدس با نوید شاهد؛
پنجشنبه, ۰۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۴:۳۹
صغری گرمه ای مادر شهید محمد حسن خجسته راد در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد استان قم گفت: روزهایی که اسرا را به وطن می آوردند، پدرش به دیدار آنان رفت تا محمد حسن را پیدا و ملاقات کند؛ اما من قلبا می دانستم که محمدم شهید شده است... ۳۶ سال و ۶ ماه، انتظار کشیدم...

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد حسن خجسته راد، متولد بیست و یکم آبان ماه 1346 در شهر مذهبی قم بدنیا آمد.

پایان سی و شش سال انتظار

 وی در خانواده‌ای مومن و متدین پرورش یافت. پدرش غلامحسین خجسته راد بازنشسته شرکت راه آهن بود که در سال 1397 دار فانی را وداع گفت. 

مادرش صغری گرمه ای که نتیجه تلاش این پدر و مادر، سرمایه ای چون شهادت فرزندشان بوده است.

شهید محمد حسن خجسته راد، در سن 16 سالگی به منطقه جنوب اعزام شد. او پس از چندی مجاهدت در جبهه های نبرد حق علیه باطل با رژیم مزدور بعث عراق در عملیات عاشورا 2 به درجه رفیع شعادت نائل گردید و پیکر پاک و مطهرش به مدت 36 سال و شش ماه گمنام ماند؛

پیکر مطهر این شهید والامقام در دی ماه 1400 تفحص شد و  به شهر خود بازگشت و در تاریخ هفدهم دی ماه به دستان مردم شهید پرور قم تشییع و در گلزار شهدای علی بن جعفر قم آرام گرفت.

گفتنی است چهادهم دی ماه 1400 روز پنج شنبه همزمان با سالروز شهادت حصرت فاطمه (س)، شهر قم میزبان ۴ شهید تفحص شده بود که محمد حسن خجسته یکی از این چهار شهید بود.

سی و شش سال و شش ماه انتظار

صغری گرمه ای متولد 1316 در شهرستان سندرکان درود، مادر شهید محمد حسن خجسته راد است؛ وی در گفتگویی با نوید شاهد قم درباره خصوصیات فرزندش به گفت و گو می پردازد.

 

اخلاق و منش شهید خجسته راد

صغری گرمه ای از خصوصیات شهیدش گفت: محمد حسن راستگو و بی ریا بود.

با همان سن و سال کم، هرچه از او می پرسیدم، بدون هیچ شک و تردید صادقانه جواب می داد. او مهربان و دلسوز بود.

یاد دارم که روزی برایش لباس خریدیم؛ محمدحسن گفت: کسی را سراغ دارم که هم سن و سال و هم قد و قواره من است؛ آماده شد و از خانه خارج شد و چندی بعد به خانه برگشت، لباس ها را برای آن شخصی که لباس نداشت هدیه برده بود و مجددا لباس های کهنه خود را پوشید.

گرانبهاترین هدیه از جانب خداوند

وی از شهادت فرزندش گفت: زمان شاه محله‌های اکثر شهر، بی‌بندوباری رونق داشت؛ اما خانه ما همیشه منور به عنایت اهل بیت بود.

دعای کمیل و زیارت عاشورا در منزل ما به طور ثابت برقرار می شد. محمد حسن را از همان کودکی با ادعیه و مناجات آشنا کردم و او را زیر سایه اهل بیت پرورش دادم؛ نتیجه‌اش شهادت فرزندم، گرانبهاترین هدیه از جانب خداوند شد.

نامگذاری آقا محمد حسن و غربت

صغری گرمه ای در خصوص نام گذاری محمد حسن افزود: اسم محمد حسن را از روی نام مبارک امام حسن مجتبی(ع) انتخاب کردم.

امام حسن را غریب‌ترین امام شیعیان می دانم؛ هر موقع محمد حسن را صدا می زنم، امام حسن مجتبی(ع) را یاد می کنم و غربت امام در نظرم پدید می آید.

غربت محمد حسن در سالهای گمنامی اش را برگرفته از این رابطه شهید با امام غریب می دانم.

فعالیت های مذهبی و فرهنگی

مادر شهید از فعالیت های فرهنگی فرزند شهیدش عنوان کرد: فعالیت های مذهبی محمد حسن بسیار در اقوام ما چشمگیر بود.

محمد حسن ۱۳ سال بیش نداشت و عاشق قرآن بود و اکثر مواقع صوت زیبایش خانه را فرا می گرفت.

پیوسته در حال تمرین قرآن بود که در مسابقات قرآنی خرم آباد شرکت کرد و مقام دوم را در خواندن قرآن به دست آورد.

شناخت امام زمانه اش

وی ادامه داد: محمد حسن از وقتی که امام خمینی را شناخت ارادت عجیبی نسبت به امام پیدا کرد، و روز به روز به دین و ایمان خود پایبند می شد. شب و روزش رفتن به جبهه شده بود تا به امر رهبرش اطاعت امر داشته باشد.

قصد سفر

صغری گرمه ای از قصدی که محمد حسن برای اعزام به جبهه و شهادت خویش داشت گفت: زمانی که قصد رفتن به جبهه رفته بود ۱۴ یا ۱۵ سال بیشتر نداشت و ابتدای تحصیلاتش در دوره متوسطه بود. چون کم سن و کم تجربه بود، پدرش با رفتن او به جبهه موافق نبود.

من هم نمی توانستم راضی نباشم؛ چون محمدحسن قصدی داشت که دوست نداشتم با مخالفتم او را ناراحت کنم با همه سختی ها و رنج های مادرانه ام قبول کردم.

گمنام مثل حضرت زهرا (س)

وی از نحوه شهادت فرزنش گفت: روزی که در حال آماده شدن برای اعزام به جبهه بود، دستانش را روی شونه های من گذاشت و گفت: مادر! من دوست دارم مثل مادرمان حضرت زهرا(س) شهید گمنام شوم.

گفتم: محمد جان، این حرف ها برای من ناخوشایند است نگو که تحمل دوری تو را ندارم.

عملیات عاشورا ۲ بود، خبر آوردند پسر عموی محمد مجروح شده است و در بیمارستان شیراز است.

گفتند: محمد و محسن شما اسیر شده است و من قبول نکردم. روزهایی که اسرا را به وطن می آوردند، پدرش به دیدار آنان رفت تا محمد حسن را ملاقات کند؛ اما من قلبا می دانستم که محمدم شهید شده است... ۳۶ سال و ۶ ماه انتظار پیکرش را کشیدم...

یادرگاری از شهید خجسته

مادر این شهید والامقام افزود: فرمانده ای که من را پس از کشف پیکر محمد حسن ملاقات کرد، از وسایلی که به جای مانده بود فقط ساعت و قرآن جیبی محمد حسن را تحویل داد.

شهید محمد حسن روی جلد آن چند تذکر و نصیحت را با خط خود نوشته است:
نماز اول وقت، دعای فرج امام زمان (عج، رساندن گناه به حداقل، صبر در زمان فرج...

اهمیت حجاب قبل از آغاز جنگ

صغری گرمه ای از اهمیت حجاب در خانواده و رعایت عفاف شهید خجسته راد خاطر نشان کرد: محمدحسن همیشه به خواهران خود پوشیدن روسری و چادر مشکی را توصیه می کرد.
به این توصیه ها قبل از جنگ تحمیلی هم اهمیت می داد.

محمد حسن در حدی فرد پخته و فهمیده بود که هر موقع به دختر عمه هایش می رسید به آن ها رعایت حجاب با چادر مشکی را توصیه می کرد.

گزارش از محمدرضا عباسی/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده