پنجشنبه, ۲۱ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۰۸
در وصیت نامه شهید محمد نبوی می خوانید: شما مردم غيور ايران حرف هاى شهيدان را فراموش نكنيد.

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید محمد نبوی در تاریخ پنجم خرداد ماه 1339 در شهر ساوه دیده به جهان گشود.

گفته های شهدا را فراموش نکنید

خانواده این شهید والامقام سال ها بعد به شهر قم مهاجرت کردند.

سرانجام پس از چندی مجاهدت در تاریخ نوزدهم خردادماه 1363 در منطقه عملیاتی کردستان «بانه» جهت پاکسازی گروه های از فروخته آمریکایی، بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر به فیض شهادت نائل گشت.

پیکر پاک و مطهر این شهید عزیز در گلزار امام زاده ابراهیم آرام گرفته است.

در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را می خوانید.

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

سلام من به رهبر کبیر انقلاب و رزمندگان اسلام و سلام من به خانواده‌هاى شهدا و سلام من به کسانى که پشت جبهه را نگهداشته‌اند.

بنام خداوند بخشنده مهربان سپاس خداند بر کسانى که پشت جبهه مقاومت مى‌کنند و مى‌جنگند من از شما مردم غیور ایرانى مى‌خواهم که جبهه را خالى نکنید.

من از شما مى‌خواهم که با کمک به جبهه‌ها دین خود را ادا کنید.

شما مردم غیور ایران حرف هاى شهیدان را فراموش نکنید.

من سرباز امام هستم و با کفر در کردستان مى‌جنگم.

نام من محمد نبوى است، پدر مهربانم مادر عزیزم که من شما را 22 سال اذیت کرده‌ام، خواهشى که از شما دارم مرا حلال کنید.

ما اگر شهید شده‌ایم ولى زنده هستیم؛ ما نمرده‌ایم و خدا این آرم را به پیشانى ما گذاشته است.

همسر عزیزم اگر از من بدى یا خوبى دیده‌اى حلالم کن و از تو مى‌خواهم که بچه مرا مثل مسلمان واقعى تربیت کنى و اگر خواستى خانه پدرم بنشینى، بنشین و اگر خواستى بروى، برو به امان خدا؛ امیدوارم که مرا حلال کنى.


پدرجان و مادر جان اگر همسرم خواست بماند مثل دختر خودت مواظبت کن و همچنین از دختر کوچولو ام حمیده، و تنها خواهشى که از شما دارم این است براى یک شهید گریه نکنید بلکه شکر کنید.

از شما مى‌خواهم از طرف من از همه حلالى بگیرید.

و اگر گریه کنید روح یک شهید در عذاب است همچنین از دخترعمه ام زهرا حلالى بگیرید خواهران من فاطمه و طیبه و برادر جان احمد بخدا سوگند که این وصیت‌نامه را که مى‌نوشتم اسم خواهرانم و اسم برادرانم و اسم همسر و بچه‌هایم را که مى‌نوشتم اشک از چشمانم آویزان بود؛

بخدا دلم برایتان تنگ مى‌شود دوستتان دارم از اعماق قلب.


همه شما را و اسم کسانى را که اینجا نوشته‌ام یک به یک خداحافظى و حلالیت مى‌طلبم.

خاله‌ام، مادر بزرگم، حاج قاسم، حاج اروج، مادرزنم، عبدالله، اکبر، برجعلى، امیر، عباس، اصغر، معصوم، پدر و مادرم، غلام و مادر عباس و پدرش که خیلى من از دست آن ها راضى هستم و خواهم بود.
الله اکبر، خمینى رهبر؛ یا مهدى ادرکنى.

 از شما و کسانى که با من دوست یا رفیق بودند حلالى مى‌طلبم.

راستى پدر جان من کمى بدهکارم به مادرزنم مقدار 30000 ریال بابت دستى گرفتن براى فرش.

همچنین از اکبر 3000 ریال بابت مانتى‌گل طلب دارم.


راستى اگر همسرم ماندگار شد حقوقم را به وى بدهید و کمى هم برایم خرج کنید و هر برجى به مبلغ 1000 ریال به جبهه‌ها بدهید بگذارید دینمان را ادا کرده باشیم.


من براى تمام شما آرزوى موفقیت مى‌کنم. به امان خدا.

فقط خدا را فراموش نکنید و او را شکر کنید به امید پیروزى حق بر باطل مرگ بر آمریکا و صدام.

چند بیت شعر براى شما به یادگار مى‌گذارم:


بر مشامم میرسد هر لحظه بوى کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوى کربلا
اى زمین کربلا من ارمغان آورده‌ام
طفل شیرى اصغر کوچک زبان آورده‌ام
گفتند روح خدا فرزند پاک مصطفى
باشد آزاد راه قدس از راه سرخ کربلا


بیا اى مهربان مادر بیا اى قهرمان‌پرور
که در صحراى کردستان گل سرخت شده پرپر
بیا بنگر در این میدان نبرد کفر و ایمان است
سراسر دشت و صحرا سرخ از خون شهیدان است
تن پاک عزیزانت بیکفن در خاک عریان است
یکى دستش جدا از تن یکى در خون غلطان است
بیا اى مهربان مادر بیا اى قهرمان‌پرور
که در صحراى کردستان گل سرخت شده پرپر

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده